
ببخشید خیلیییییی دیر شد
سلام ببخشید چند روز رفته بودم بخواطر امتحانم وافعا سخت بود و براب استراحتم میخواستم خانم ریاصیمدنم ماشالا ول کن ما نیست 4 تا برگه میده برای مشق کلا زندگی من همینه خب بریم سر داستان
داستان از زبون جیجی بود یادتون نره

توماس گفت بیایم بریم میخواستم بگم منظورت از اینکه نامزد قبلی جک یعنی چی ولی پشیمون شدم اخ شاید جک نخواهد بلاخره دست توماس گرفتم رفتیم تو دروازه ای اییییی چه سر درد خیلی بدی داشت بیشتر درد میکرد که توماس منو به خودش بیشتر نزدیک کرد😬🙄 البته خداروشکر دبگه سر دردم کمتر شد😅 ولی اینگار سه شکم دردم گرفته بودم داشتم میفتادم که توماس منو کلا بلند کرد داشت میدوید نه داشت پرواز میکرد یک دفعه خودشو پرت کرد اون چیه؟ یه یه......(بیهوش شد) وقتی بهشون اومدم رو تخت بودم یه دختر خیلی خوشگل ناز هم اونجا بود یک دفعه همه خواطر ها مرور شد یه موتور که همون دختر اونجا بود (عکس بالا)
توجه کنید تا نظر ها به 9 نرسیده بعدی رو نمینویسم 😅
توماس یک دفعه گفت حالش خوبه؟ میتونه حرف بزنه؟ دوباره میفهمه؟ ما چی میگیم که دختر با یه لحنه خیلی عجیبی ترکیبی از عصبانیت و حسودی و مهربونی گفت میشه ساکت باشی جیجی ما الان گیج شدن و شما دارید بیشتر گیج ترششش میکند (ش رو یکم بیشتر کشید) که یه پسر مو قرمز که شبیه همون عکسی بود که تو دوربین جک هست گفت اوووو میبینم خوشگل بیداره خب اگه نمیتونی راه بری یا هرچی دیگه بگو چون ما باید بریم جایی و شمارو نمیتونیم ببریم سری از جام بلند شدم تا اومدم حرفی بزنم تموم بدنم شروع کرد به درد گرفتن اینگار مثل اون موقعه بود که منو زدن بخواطر اینکه میخواستم کتاب غصه بخونم و از زیر کار در رفتم و مجبورم کردن با اون درد ها همه حیاط رو تمیز کنم (الهی😭 اشکم در اومد من: بله بله شما که نچسیدید😔 نویسنده : لوس نشو توهم تاحالا نکردی این فقط یه نقشه من: ضایع نکن😶) یک دفعه توماس جلوم یه بشکن زد گفت الووو کجایی؟ گفتم خوبم با اینکه درد داشتم ولی بازم قابل تحمل بود دختر گفت اهان یادم رفت بگم من جینی هستم خواهر توماس اصلا دهنم خیلی باز مونده بود😲 مگه میشه دختری به این خوشگلی خواهر همچین موجودی باشه ( مگه چشه😐 من:نمیدونم کلا گفتم نویسنده :😶)

جینی : اگه دردی داری نمیخواهد زور بزنی درهر صورت جک توماس معلوم نیست این بار کجا برن ولو گردی🤷🏻♀️ توماس با عصبانیت گفت ما کی خواستیم بریم ولو گردی جک گفت منو با این دیوانه قاطی نکن 😌😜 جینی هم هار هار میخندید منم کم کم از دست اینها خندم گرفته بود توماس جینی داشتند دعوا میکردن جک داشت اونها به زور جدا میکرد 😂 که یهو یکی در زد دو تا دختر کوچیک اینگار دوقلو بودن خیلی هم ناز بودن🥺 (عکس بالا) یکیشون با ارومی گفت بهتر این دخترو یا شبیه گربه کنید با هر حیون دیگه اون یکی با سر تایید کرد گفت وگرنه براتون دردسر میشه گفتم اینها کین جک رفت پشت اونها دستاشو گذاشت رو شونه هاشون گفت اینها خواهر های منن یکم ناراحت شدم نه اینکه بدم اومد ازشون اینکه اونها خواهر برادر دارن اما من حتی یتیم بودم😞😞😞 درهر صورت یکیشون گفت من مینی هستم اونم گفت منم مانی گفتم مگه مانی اسم پسر نیست؟ جک گفت تو این دنیا اسم مانی یعنی دختر پاک مینی یعنی دختر خجالتی🤷🏻♂️ گفتم چه جالب پس یهو جینی دستم گرفت گفت اره ولی دنیا شما جالب تره🤩 ( با ذوق 😂) میخواهم هرچی ازش میدونی رو بهم بگی بعدش یه برگه آورد و یه قلم گفت خب بگو توماس : بهتر تو به سوال های جین
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
لام پارت بعدی کووووو؟؟
بزار دیییگگگ
خودم 9تا نظر دادم بزارررررررر
یاخدا دمت گرم چشم میزارم
عالی بود
بعدی😭😭😭😞😞😖
پارت بعدیو بزار دیگ
چشم😉
💕💕💕💕💕
بعدییییییییییی
💟💟💟💟خیلی عالی بود
عاجو خیلی خوب بود😘☺️💗
پارت بعدیو بزاررررررر💖🖇️