بچه ها چون میدونستم داستان خیلی حساسه سریع پارت 3 رو گذاشتم بریم سراغ داستان 💜💜
از زبان مرینت : از خواب بیدار شدم، انگار یک ساله که خواب بودم 🖤 ، وقتی به اطرافم نگاه کردم، خودمو توی قصر رویاهام دیدم. آدرین وارد اتاقم شد و گفت : صبحت بخیر ملکه ی قلب من مرینت 😘😗😙😚👄💋 . مرینت گفت : صبحت بخیر آدرین، من یکم گیج شدم انگار تا حالا اینجا رو ندیدم. آدرین گفت : نگران نباش عشقم، من کنارتم همیشه 😘✊😊 . بعد از صبحونه مرینت گفت : آدرین لوکا کجاست؟ . آدرین پرسیدی : عزیزم لوکا کیه؟ . مرینت گفت : خب اصلا بی خیال این حرفا، ما الان توی چه کشوری هستیم؟ . آدرین گفت : ما توی هلند هستیم و امشب شب عروسی مونه 🥰🥰 . مرینت گفت : وای آدرین من همیشه آرزوی میکردم ازدواج کنیم 👄👄👄 . کمی بعد یک پیشخدمت اومد و گفت : پادشاه وقت پیاده روی صبحگاهیه ❤❤ . مرینت گفت : آدرین من میرم حاضر بشم. آدرین گفت : هر طور که راحتی عزیزم 💋💋 . مرینت از اتاق بیرون اومد و یک پیراهن زیبا با گل های صورتی پوشیده بود. آدرین محو مرینت شده بود 😃 . موقع پیاده روی آدرین گفت : مرینت به نظرت چند تا بچه خواهیم داشت؟ ، مرینت گفت : آدرین ، خود تو برای من کافی هستی و همیشه دوستت خواهم داشت حتی اگه بچه نداشته باشیم 😍😍 . مرینت نشسته بود و چایی میخورد که ادرین با یک جعبه سفید اومد و گفت : عشقم مرینت سوپرایز!!! و یک بچه سگ کوچولو از جعبه اومد بیرون. مرینت با خوشحالی دستاش رو دور ادرین حلقه کرد و اونو بوسید و گفت : وای خدا! چه نازه اسمشو میزارم لولا، واقعا ممنونم ادرین تو فوق العاده ای 😻😻😻 .
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
16 لایک
ممنون میشم دفعه بعدی صحیح غلط بزاری خیلی ممنون و عالیه داستانت
گلم این داستان خیلی وقته تموم شده. کلا 9 پارته. به نظرم به جای این داستان برو داستان جدیدم که اسمش ( عشق دوگانه) هست رو بخون. نگران نباش، داستان های جدیدم صحیح غلط هستند
عالی
مرسی گلم ❤❤
یعنی خواب بود
لوکا چی شد
مرینت مگه پری دریایی نبود ؟
گلم تو پارت بعدی نوشتم
صلا اولش با عقل جور در نمیامد وای بعدش که داشت حواب میدید
عزیزم ممنون
داشت خواب میدید🔫😐
نه عزیزم کما بود