
بدو بیا ببین 😁😁😁😁😆😆😆😊🙃☺🤩😝🤩😝☺😜😝🤪🤔☺🤩🤐😘😝😜☺
آنچه گذشت... من اینجا رو میشناسم .....قفل پنجره خراب بود ،..... شوهر به گریه کردم ..... اون چطور از اون انفجار جون سالم به در برد ........جون اون مرد در خطر هست ...... داره به ما تیر اندازی میکنه....... ایم من تونی هست تونی استارک اگه یادت نیومد برو پارت قبل
🏎اسم من تونی هستم تونی استارک 🦸🏻♀️ اسم من هم پریِ ،، پری پارکر * اخی اون مردا رفتن ولی ولی با بزار ببینم ،،..... اونا وای نه اونا .. اینا رو اون دکتره فرستاده تا من رو بگیرن ... رفتم و پشت این مرده که فکر کنم اسمش تونی بود قایم شدم * 🏎 * نمیدونم اون دختر از چی ترسید که اینجوری اومد و پشت من قایم شد * 🦸🏻♀️₩خطاب به تونی ₩ فقط نزار اون مردا من رو بگیرن 😖😣 🏎* این دختر خیلی بد ترسیده ... از شانه شم که داره خون میاد تیر نخورده ولی بد پاره شده * 🦸🏻♀️*خیلی خسته شده بودم چون زیاد دویده بودم و حالا هم که از شانه ام داره خون میاد فکر نکنم زیاد بتونن به هوش بمونم * 🏎* این بچه زیاد به هوش نمی مونه اون آدمایی که اون بچه از اونا می ترسید رفتن ... بزار به پِپِر پاتز زنگ بزنم بیاد اینجا .. اون ماشین که ته حال کن هست چقدر برای من آشناست ... آهان ماشین خونده اونم خانم پاتز هست داخل اون * خانم پاتر بیا این دختر رو با خودمون ببریم حالش زیاد خوب نیست 🦸🏻♀️*داشتم از هوش میرفتم و صدا های اطرافم رو درست نمیشنیدم فقط فهمیدم اون مرد داره یکی رو صدا میکنه * 🏎 خانم پاتز اونم پایین و
با هم این دختر رو گذاشتیم داخل ماشین و بردیمش بیمارستان دا جلوی خونریزی رو بگیرن * ( اگه میشه از این به بعد پپر پاتز رو با 📄 ایموجی بشناسید ) 📄 آقای استارک چی اتفاقی افتاده و این دختر کیه 🏎 خانم پاتز فقط برو به بیمارستان تا بهت توضیح بدم 📄باشه باشه دارم میرم خیلی تا بیمارستان نمونده
📄* نمیدونم تونی امروز چش شده 🤨🤔 ولی واقعا حال این دختر بده .....خب دیگه رسیدیم به بیمارستان * 🏎 خانم پاتز بیا کمکم کن این دختر رو ببریم داخل یا برو بگو چند نفر بیان کمک 📄 باشه الان میام کمک (ساکارا : اونا پری رو بردن داخل بیمارستان دکتر اومد بالای سر اون و رحمتش رو بست و به تونی استارک گفت : 《 زخمش سطحی بوده و خون زیادی ازش نرفته.،سِرُمِش هم چند دقیقه دیگه تموم میشه و می تونید با خودتون ببریدش ولی باید بگم استراحت کنه )
🏎*سرم که تموم شد اونو برداشتیم و سوار ماشین کردیم و با خودمون بودیم به خونه من توی راه ماجرا رو برای خانم پاتز تعریف کردم *📄* نگاه کن فقط یه ساعت تنها بیرون بود چه بلا های توی این یه ساعت سر خودش آورد🤣🤣* 🏎*رسیدیم خونه پری رو برداشتیم و خیلی آروم گذاشتیم روی مبل تا استراحت کنه *
🦸🏻♀️* سرم یه کم درد میکنه نمیدونم که چقدر بیهوش بودم .. حتی نمیدونم کجام ... وایسا این همون مرده تونی استارک نیست اینجا چیکار میکنه... آهان خودم فهمیدم (ساکارا: یه تابلو روی دیوار دید که عکس تونی بود از اون فهمید ) 🏎مثل این که بیدار شدی .. حالت خوبه یا نه؟؟؟؟؟ 🦸🏻♀️اره بیدار شدم .. ممنون خوبم
🏎خب خوبه .. یه سوال ازت بپرسم 🦸🏻♀️اره بپرس 🏎 تو چرا از اون مردا فرار میکردی.. تو از اون شلیک گلوله نترسیدی ولی از اون مردا فرار میکردی و خیلی ازشون میترسیدی 🦸🏻♀️به داستان طول و دراز داره 🏎خب .. خونت کجاست .. حتما مامان بابات تا الان خیلی نگرانت شدن 🦸🏻♀️ نه نشدن 😖😣🏎نه نمیشه که نگرانت نشده باشن شایدم بشه 😒😏🦸🏻♀️چون اونا ( با گریه گفت ) اونا مردن.. توی یه ثانهه هوایی 🏎 آه متاسفم 🦸🏻♀️ممنون 🏎خب کسی رو نداری که بری پیشش 🦸🏻♀️ کسی هست ولی نمیتونم برم پیشش 🏎چرا 🦸🏻♀️خب ...
این پارت تموم شد منتظر پارت بعد باشید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بی نظیرررررر😍😍😍😍
ممنون عزیزم
عالی بود🤗😎
زودتر پارت بعدی رو بزار🌟🌟
ممنون پارت بعدی هم توی راه هست
عالی بود آفرین 👌
ممنون