ژانر: علمی تخیلی،فانتزی،رمانتیک،معمایی
وقتی سی سی بهوش میاد میبینه اصلاً توی دنیای خودش نیست توی زمان سفر کرده یه درخت جلوش میبینه خیلی قشنگه ولی بعد به زمان خودش بر میگرده ادوارد رو جلوش میبینه ادوارد با چشم های اشک الود میگه:«میدونستم که دوباره بدست آوردن تو یه بهایی داره.» و به حالتی گیج و مست میاد سمت سی سی و میخواد سی سی رو ببوسه که سی سی هولش میده بطری شراب رو کنار یه درخت میبینه و میگه:«ادوارد تو مستی.ازت ناامید شدم.» ادوارد:«تو از من ناامید بودی که اون یارو رو بوسید.اسمش چی بود؟»
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
داستانت رو دوست دارم به نظرم قشنگه
چرا پارت بعد رمان تغییر رو نمیزاری؟
گذاشتم