سلام دوستان این اولین داستان منه لطفا بخونید. امیدوارم خوشتون بیاد، لطفا نظر بدید.?
سلام، اسم من گلوریا است، احتمالاً من رو نمیشناسید پس کمی از خودم براتون میگم تا به تونید حدس بزنید من کی هستم، اول باید بدونید من آخرین فرزند خانوادهام هستم و یک برادر و دو خواهر بزرگتر دارم. من به همراه بردارم و همسرش به دور دنیا سفر میکردم چون همسر برادرم تحصیلات دانشگاهیش باستان شناسی بود، حتی گاهی اوقات آثار باستانی هم پیدا میکردیم، تا اینکه بردارم و همسرش صاحب فرزند شدن. پس سفر کردن به دور دنیا تموم کردیم و هر کدوم به سمت شغل جدیدی رفتیم، آدری برای بهتر شدن و پیشرفت کردن در جواهر سازی خیلی کمکم کرد. و الان یکی از ۱۰ برند مشهور و محبوب لوازم آریشی بهداشتی نیورک و دو تا برند از ۵ برند مشهور جواهرات در جهان مطعلق به منه.
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
عالییییییییییی بود ادامش هم خوندم باز هم بذار ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤?????????????????????????????????????????????????
چشم?
خیلی مز خرف ):
متاسفم که نتونستم نظرتون رو جلب کنم.
عزیزم بهتره انقدر زود قضاوت نکنی داستان فوقالعاده است، در قسمت بعدی متوجه میشی.
بچه این قسمت کوتاهه چون در گذشته اتفاق افتاده قسمت های بعدی زمان حال اتفاق میافتن و طولانی تر خواهند بود??
سبز باشید.
پارت بعدی رو زودتر بزار خیلی خبلی خوبه کارت واقعااا آفرین???❤❤❤
ممنون عزیزم نظر لطفته، این قسمت کالاً درباره گذشته است، قسمت بعد هم بخشیش درباره گذشته است و بقیه در یک سال بعد از ماجرا های فصل سه اتفاق میوفته.