4 اسلاید توسط: هوش یار انتشار: 1 روز پیش 147 مشاهده گزارش ذخیره افزودن به لیست


اشتراک گذاری

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.

سایر تست های سازنده

نظرات بازدیدکنندگان (8)
  • image𝐋𝐢𝐋𝐢☆
    دروغ‌نگم‌ماه‌منی!...@H💞

    همین امسال بود کلا یکی دو روز از مدرسه گذشته بود
    منو دوتا از رفیقام کنارهم می‌نشستیم
    این معلم دوستمو صدا زد بره ماژیک بیاره
    بعد این تو کیفش از ابن پفیلا کارخونه ایا بود
    این اومد بشینه محکم حواسش نبود نشست درحدی که کمرخودشم درد گرفت
    و خب پفیلای بدبختم از شدت فشار ترکید😭🗿
    و فقط ۳۰ دیقه داشتیم میخندیدیم
    لطفا تو پارت بعد بزار ممنونمم🤡🙏🏻

  • imageTansu
    مدرسه ام😅🥹

    من یکبار داشتم خیابون رد میشدم فامیل رو دیدم فامیل سلام کرد فک کردم میگه خوبی گفتم مرسی😂
    هیچی دیگه آب شدم رفتم رو زمین
    میشه پارت ۳ باشم ؟!

  • image𝐝𝐚𝐲𝐚𝐧𝐚¡🧶
    دا چه نایی🎐

    عه منم بودم!
    ممنونم
    فقط اون غلط املاییه برگرد هست

  • image🌷Navia🌷
    مشغول

    یبار یکی از بچه های کلاسمون یادش رفته بود بعد از ارائه ی درس گوشیش رو تحویل بده
    وسط زنگ ریاضی دیدم صدا اذان میاد
    واقعا با تعریف نمیشه توصیف کرد همه از خنده اشک شوند در اومده بود

  • imageLora𐙚
    قلبمو میدی پس کی؟ @پسرام

    سر زنگ ورزش بودیم بعد گفته بودیم هر کی سریع تر برسه تو کلاس می‌بره . بعد دقیقااااااا همون زنگی بود که کلاسمون رو با معلم ریاضی عوض کرده بودیم بعد من بدو بدو رفتم سمت کلاس خودم که ته راهرو باد درو محکم باز کردم با معلم ریاضی چشم تو چشم شدم بعد سریع در رو بستم . زنگ بعدشم با خودش داشتم فک کنم . نمیدونی داشتم میمردم زنگ بعدی بهم گیر نده😂

  • image🎈Shervin
    اون قلبمو برداشت ....

    عالیییی و جذاب بود ناظرش بودم 🤍✨

  • image🎀پیشول🎀
    ༻من یه گربه آرمی ام°

    سالن هندبال بودیم بعد چند نفر کنار وایستاده بودن و من و دوستمم همونجا داشتیم با یه توپ دیگه بازی میکردیم که افتاد تو زمین هندبال. دوستم خم شده بود بند کفششو ببنده که دروازه بانه توپ رو پرتاب کرد خورد به دیوار برگشت سمت کمر دوستم و کمرش به دو نصف مساوی تقسیم شد😂

  • imageنیک یار
    همه چیز و من را بسوزان!

    اوه! بالاخره یکی پیدا شد که اسمش شبیه ما باشد،همزمان خوشحال و ناراحت بودنم جالبه.

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.