6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
35 لایک
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
پستت عالی بود و لایک شد!💘✨
میشه پست اخرم و لایک کنید؟ ساعت بد منتشر شده و زحمت زیادی کشیدم😭👈🏻👉🏻
پین میکنی فرشته؟💞
چشم کور شد 🗿 چقد تستچی سفید بده🗿
خوبههههههههه🤷😂
خوبههههههههه🤷😂
من هر وقت تنها میشم بغلیامون شروع میکنن صدای چرت و پرت در اوردن روانین یهو میبینی کسی تو خونشون نیست ولی داره صدای اهنگ و جیغ و هورا میادددد
عالی بود مرسی که منم گذاشتی🫂😭
💘🎀
خیلی خوب بود
مرسییی😭
از مدرسه اومدم رفتیم خونه خالم
(بغل خونمونه)
بعد از ظهر قرار شد شب دورهمی داشته باشیم و من لباس مناسب نداشتم رفتم خونه، در رو که باز کردم مامانم از اتاقم اومد بیرون چش تو چش شدیم دوید رف تو دسشویی
توجه نکردم لباس هامو برداشتم رفتم خونه خالم، مامانم در رو باز کرد، اون موقع فهمیدم اون یارو مامانم نبوده🥶🤐
پارت بعدی حتما میزارمش💘🎀
یا دزد بود یا جن😬😬😬
منممم حتمااا کامل بزار لطفااااا فراموش نکنیا، اون کامنتم که گفتم بر اساس واقعیت اون هم بزار
فکر کنم گذاشتم اگه نداشتم پارت بعد حتما میزارم💘🎀
یجوری منم بزار لطفا مرسی
یکم پیش آبجیم با لحن کمک خواستنش صدام کرد ولی خواب بود
بیدارش کردم و گفتم چرا صدام زدی ولی اون گفت که من که صدات نکردمممم
بعدش که دوباره خوابید دوباره صداش اومد و برق خاموش روشن شد و در دست.شو.ی.ی باز و بسته شد و یه چهره تو آینه هی میومد و هی میرفت
ترسیدم
بر اساس واقعیت
داستان از اون جایی شروع شد که ی شب خونه تنها بودم،ی فیلم خیلی ترسناک که بر اساس واقعیت بود رو داشتم میدیدم،تا اینکه آخر فیلم یهو گفت ممکنه اون فرد همین الان کنار شما باشه و اگر اون اینجا باشه دیگه از زندگیتون خارج نمیشه و شما بعد گفتن این حرف حضورش رو حس میکنید، اول فیلم گفت بهتره نبینید ولی گوش ندادم،آخه ممنوعه بود به هزار بدبختی پیداش کرده بودم بعد اون حرف خیلییی واضح صدای قدم میشنیدم و حضورش رو حس میکردم، شب که خوابیدم یک ثانیه فقط یک ثانیه چشمام باز شد و به سختی دیدم ی نفر که خیلی درازه
و چهره نداره داره نگاهم میکنه سریع چشمام رو بستم ولی صبح که بیدار شدم دیدم جای خراش روی دستامه نادیده گرفتم اما از اون روزی نگران شدم که مامانم رفت خرید... صبح بود ولی من توی خونه تنها بودم مامانم رفته بود ی جای خیلییی دور،بعد حدودا یک ساعت، دیدم که دارن در اتاقم رو میزنن، مامانم کلید نداشت و قرار بود زنگ بزنه بهم گفته بود بشین تو اتاقت در رو قفل کن، پنجره هاش هم بسته بود، اما یکی داشت در میزد، سریع پیام دادم به مامانم و گفتم مامان تو اومدی؟ گفت نه من تازه رسیدم و درضمن که کلید ندارم
صدام قطع قطع شده بود و خشکم زده بود، یاد فیلما افتادم گفتم ذهنتو به کار بگیر،هیچ صدایی ندادم و اصلا توجه نکردم فقط حواسم به این بود که قفله در اتاقم، صدای مامانم رو میشنیدم که میگه چرا در رو باز نمیکنی، باز کن در رو دیگه، برات خوراکی خریدم ولی من در رو باز نکردم، صدای در زدن بیشتر و بیشتر شد خیلییی بیشتر، یهووو خودشو محکمممم کوبید به در اونجا بود که واقعااااا ترسیده بودم صداشو ظبت کردم فرستادم برای مامانم گفت همونجا بمون من دارم میام زنگ بزن به پلیس زنگ زدم و اونا سریع اومدن حتی وقتی صدای آژیر
که میومد اون بازم خودشو میکوبید به در وقتی پلیس اومد و قفل در رو باز کردم دیدم که واقعا پلیسن اما اونا گفتن کللللل خونه رو گشتن اما هیچکس اونجا نبود...اما جالبه بعد از اینکه نشستم یک صفحه قرآن خوندم کلاااا از زندگیم رفت و این مشکلات رفع شدن
بر اساس واقعیت
پارت بعدی میشه منم بزاری؟
حتما باید یه پست جدا برات درست کنم (واقعا میکنم)🎀
عههه، مرسی ببخشیدا
چقدر خفن و ترسناک بود😶🌫
بهترین داستان ترسناک عمرم بود
مگه فیلم چی بود؟
ترسناک ترین فیلم سال بود، مرسیی، جایی ترسناک تر میشه که گفتم بر اساس واقعیت هستش