🌱: اگر حیوانات حرف می‌زدند، دنیا چه شکلی بود؟

تصور کن گربه‌ها از صبح تا شب غر می‌زدند، سگ‌ها شایعه‌پراکنی می‌کردند و طوطی‌ها آخرین اخبار را لو می‌دادند! این داستان طنز و دیوانه‌کننده را بخوان تا ببینی اگر حیوانات زبان باز می‌کردند، چه آشوب بامزه‌ای در دنیا به پا می‌شد. احتمالا بعد از خواندنش، به حیوان خانگی‌ات با دید جدیدی نگاه می‌کنی!

تصور کن یک روز صبح از خواب بیدار می‌شوی و همه‌چیز عجیب به نظر می‌رسد. نه به خاطر اینکه دیر از خواب برخاسته‌ای یا قهوه‌ات تلخ‌تر از همیشه است، بلکه چون حیوانات زبان باز کرده‌اند! گربه‌ات با اخم روی میز نشسته و غر می‌زند که چرا غذایش دیر آماده شده. سگ همسایه پشت در ایستاده و با هیجان شایعه‌های تازه‌ی محله را پخش می‌کند. در همین لحظه، طوطی‌ها مثل خبرنگاران پرهیاهو، آخرین اخبار محرمانه را جار می‌زنند. دنیا دیگر همان دنیای آرام دیروز نیست؛ حالا هر خیابان، هر خانه و هر پارک پر از صداهایی است که تا دیروز فقط در خیالمان وجود داشت. این آغاز یک آشوب شیرین و دیوانه‌کننده است…

از همان لحظه‌ای که گربه‌ها زبان باز کردند، دنیا به یک کنفرانس دائمی اعتراض تبدیل شد! آن‌ها استادانه غر می‌زنند: چرا ظرف غذا دیر پر شد؟ چرا جای خوابشان به اندازه کافی نرم نیست؟ چرا پنجره به موقع باز نشده تا آفتاب روی سبیل‌هایشان بیفتد؟ گربه‌ها حتی ممکن است اتحادیه‌ای تشکیل دهند و علیه صاحبانشان بیانیه صادر کنند. تصور کن در خانه‌ات نشسته‌ای و گربه‌ات با صدای جدی می‌گوید: "ما خواهان غذای تازه، تخت‌های مخملی و توجه بی‌وقفه هستیم!" این موجودات کوچک و مغرور حالا به سخنگویان رسمی اعتراضات روزمره تبدیل شده‌اند؛ و هر روز زندگی با آن‌ها شبیه حضور در یک جلسه پر از شکایت و غرغر است. اما در دل همین اعتراض‌ها، طنزی شیرین نهفته است که دنیا را بامزه‌تر می‌کند.

به محض اینکه سگ‌ها زبان باز کردند، محله به یک ایستگاه رادیویی زنده تبدیل شد! آن‌ها با انرژی بی‌پایانشان هر خبر کوچک را به سرعت پخش می‌کنند. کافیست یک نفر در کوچه عطسه کند، فردا همه‌ی حیوانات و آدم‌ها خبرش را شنیده‌اند. سگ‌ها عاشق هیجان‌اند و حالا با زبان تازه‌شان، شایعه‌پراکنی را به یک سرگرمی روزانه تبدیل کرده‌اند. از داستان‌های عاشقانه‌ی همسایه‌ها گرفته تا رازهای کوچک بچه‌ها، هیچ چیزی از گوش‌های تیز و زبان پرحرفشان پنهان نمی‌ماند. تصور کن در پارک قدم می‌زنی و گروهی از سگ‌ها دور هم جمع شده‌اند و با جدیت درباره‌ی اینکه "گربه‌ی فلانی دیروز چه کرده" بحث می‌کنند. این موجودات وفادار حالا به خبرنگاران غیررسمی محله تبدیل شده‌اند؛ پر از شور، پر از صدا و البته پر از شایعه‌های بامزه!

وقتی طوطی‌ها زبان باز کردند، دنیا به یک شبکه خبری ۲۴ ساعته تبدیل شد! این پرندگان رنگارنگ با حافظه‌ی شگفت‌انگیز و زبان تیزشان، هر اتفاقی را در لحظه گزارش می‌دهند. از دعوای کوچک همسایه‌ها گرفته تا رازهای خانوادگی، هیچ چیز از چشم و گوششان پنهان نمی‌ماند. طوطی‌ها حالا همانند خبرنگاران پرهیاهو، روی شاخه‌ها می‌نشینند و تیترهای داغ روز را فریاد می‌زنند: "گربه‌ی کوچه امروز اعتصاب کرد!" یا "سگ‌ها جلسه‌ی اضطراری تشکیل دادند!" تصور کن در یک مهمانی نشسته‌ای و طوطی‌ها بالای سر همه پرواز می‌کنند و با صدای بلند تمام مکالمات خصوصی را بازگو می‌کنند. هیچ راز و هیچ خبر محرمانه‌ای دیگر امن نیست. این پرندگان پرحرف، شبکه‌های اجتماعی زنده‌ی دنیا هستند؛ پر از هیجان، پر از خبر و البته پر از خنده‌های بی‌پایان برای کسانی که تماشا می‌کنند.

حالا تصور کن همه‌ی این صحنه‌ها کنار هم اتفاق بیفتند: گربه‌ها مدام غر می‌زنند، سگ‌ها شایعه‌های تازه را پخش می‌کنند و طوطی‌ها اخبار محرمانه را جار می‌زنند. خیابان‌ها پر از صدا، خانه‌ها پر از بحث و پارک‌ها پر از خبرهای لحظه‌ای می‌شوند. دنیا شاید کمی شلوغ‌تر و پرهیاهوتر شود، اما قطعاً بامزه‌تر و سرگرم‌کننده‌تر خواهد بود. هر روز زندگی شبیه یک نمایش کمدی زنده است که بازیگرانش حیوانات خانگی ما هستند. این داستان یادآور می‌شود که پشت نگاه آرام حیوانات، دنیایی پر از حرف‌های ناگفته وجود دارد. شاید دفعه‌ی بعد که به حیوان خانگی‌ات نگاه می‌کنی، با خودت فکر کنی: اگر زبان داشت، چه می‌گفت؟