رهایم نکن p²

خوش اومدین

_آدرین! +مرینت؟این تویی؟باورم نمیشه برگشتی پیشم؟این تویی با همون چشمای اوقیانوسی؟باورم نمیشه بلاخره برگشتی پیش من و دختر کوچولومون🥹 _آره خودمم،منم همون مرینت چشم اوقیانوسی🌊. +باورم نمیشه نمیدونی چقدر دلم برات تنگ شده کلی حرف دارم که باید بهت بگم. _خب...همین الان هم میتونی بگی. +باورت نمیشه دخترکوچولومون امروز اولین قدمش رو برداشت.تونست بگه:مامان:) _واقعا؟؟؟چه قشنگ❤️ازش یادگاری فیلم گرفتی؟ +معلومه که آره همون چیزی بوده که میخواستی.

_آدرین؟توی کشو میز آرایشم یه جعبه ای هست دیدی؟ +نه من اصلا تو اتاقت نرفتم.یعنی نمیتونم برم.چون... _آره آره میدونم چون مردم.ولی به نفعته بری توی اتاقم تو کشوم تو یه نامه تمام توضیحاتو نوشتم.حالا برو بچه داره صدات میکنه. +چی؟نه یعنی چی؟یعنی تمام اینا یه خوابه؟ _آره... +(از خواب پرید).مرینت❤️‍🩹 ♡مامان.ماما +آفرین پرنسس من.بزار ببینم توی اون کشو چیه که انقدر مهم و با ارزشته آدرین:رفتم توی اتاق مرینت و کلی گریه کردم.اتاقش هنوز بود ادکلن مورد علاقش رو میداد.با هزار تا بدبختی رفتم و در کشو رو باز کردم یه جعبه بود.درش رو باز کردم.گوشواره هاش بود.همون گوشواره هایی که دنبالش بودم.بلاخره پیداش کردم🥹گوشواره هارو برداشتم داشتم میرفتم بیرون که یک چیزی زد به کتفم.یک چیز قرمز بود.تیکی!؟تویی؟ تیکی:آره خودمم.نامه رو خوندی آدرین؟ +نامه؟آها کلا یادم رفته بود انقدر غرق مرینت شده بودم.راستی اینا گوشواره های کفشدوزک اینجا چه کار داره؟؟؟ تیکی:نامه رو بخون.

نامه: آدرین عزیزم.اینو باید قبل از ازدواجمون بهت میگفتم.من همیشه یه راز سنگین رو تحمل میکردم که خیلی خیلی سنگین بوده.جوری بوده که دوست داشتم فاشش کنم ولی به خاطر تو بود که به کل جهان دروغ گفتم آره دروغ.فکر میکنی چی بود.گابریل آگرست،بابات،مونارک بوده.آره اون آرزو کرده بود،اگه اون آرزو رو نمیکرد الان من کنارتون بودم.این از راز اول و راز دومم اینه که من... ♡ما..ماما +ماری کوچولوی من اینجا چه کار میکنی؟بیا بریم بیرون مامان راحت بخوابه. تیکی:آدرین!!!کجا میری هنوز نامه رو نخوندی +بعدا میام میخونمش.

ببخشید اگه کوتاه هستن ولی قراره بعدا طولانی تر بشن و امیدوارم حمایت بشه مرسی از توجه زیباتون