
سلام مارشمالو ها 🍭 این اولین داستان من تو تستچیه😍 که درباره شما و جیمینه 🍫 امیدوارم خوشتون بیاد💕💜
خب یه توضیحاتی بدم 🙂 شما اسمتون ا/ت هست ۲۲ سالتونه💜
از زبان ا/ت ♡ یه روز خسته کننده دیگه تو شرکت مزخرف تموم شد😞 هوووف ♡ا/ت انقدر خسته بودم که بدون اینکه چیزی بخورم یا کاری انجام بدن گرفتم خوابیدم😴 صبح 🌅 ♡اه بازم اون شرکت مزخرف 😝💔 یه چیزی خوردم و سریع لباسام رو پوشیدم و به سمت سر کارم که اون شرکت مزخرف بود رفتم، میدونستم رئیس حتما یه چیزی بهم میگه چون خیلی دیر کره بودم 🤦🏼♀️ وقتی رسیدم به شرکت میدونستم حتما کلی غر غر میکنه و کلی داد میزنه 😭 در اتاقش رو با استرس زدم 🚪 اما ......« ال سی من انتخاب خاص تن »(ببخشید پارازیت انداختم😹)
اما جواب نداد 🤷🏻♀️ دوباره در زدم بازم جواب نداد بخاطر همین در رو بازکردم هیچکی نبود 🥳 حتما امروز دیر میاد 🤩🤩 خانم ژانگ«#»( همکار ا/ت که موقعیت شغلیش از ا/ت بالاتره ) # خانم کیم ا/ت لطفا بیاین اینجا ♡ بله خانم ژانگ # رییس همین چند دقیقه پیش رفتن جلسه و از اونجایی که شما هر روز خیلی دیر میاید رییس به من گفتن که .... ♡ گفتن که چی؟؟ # گفتن که شما متاسفانه اخراجید 😔💔 ♡ نه نه اما من ....💔😢 # متاسفم اما بهتره که زود تر برید تا رییس شما رو ندیده😑 ♡ لطفا یه فرصت دیگه بهم بدین من به این کار احتیاج دارم 🙏🏻 # متاسفم اما من نمیتونم کاری کنم،میتونید برید،خدا نگهدار 👋 ♡وسایلم رو برداشتم و با بغض از شرکت خارج شدم 🥺 از طرفی هم خوشحال بودم چون از دست اون رئیس غرغرو خلاص شدم از طرفی هم ناراحت بودم چون من به این کار احتیاج داشتم 🙁
چند روزی بود دنبال کار بودم اما هیچ کار مناسبی پیدا نمیکردم 😞 رفتم اماده شدم که دوباره دنبال کار بگردم همینطور تو خیابون ها میگشتم آگهی ها رو میخوندم و زنگ میزدم هیچکدوم قبول نمیکردن یا میگفتن سنت کمه یا میگفتن مهارت لازم نداری یا .... 😑💔 حدود یه ساعت بود 😐💔همینجوری دنبال اگهی و کار بودم که یه اگهی دیدم« به یک منشی در شرکت .... نیازمنیدم » با خودم گفتم این یه شرکت خیلی معروفه حتما قبول نمیکنه با ناامیدی شماره گرفتم یه خانم جواب داد 😜 مکالمه بین اون خانمه و ا/ت 👇🏻 «♡ ا/ت» «@اون خانمه» @ سلام بفرمایید ♡سلام من برای اگهی که کردین زنگ میزنم @اها خب لطفا شرایطتون رو بگید ♡ من کیم ا/ت هستم و ۲۲ سالمه و قبلا هم سابقه منشی گری داشتم @ خب امروز بیاید شرکت ادرسش رو اگهی هست و فرم استخدام رو پر کنید،خدا نگهدار ♡ حتما،ممنون، خدانگهدار خیلی خوشحال بودم که بالاخره کار پیدا کردم و از همه بهتر این بود که شرکت معروفی بود 🤩
رفتم خونه مدارک و برداشتمو یه لباس دیگه پوشیدم و یه تاکسی گرفتم و به سمت شرکت رفتم راننده: خانم رسیدید ♡ ممنون چقدر میشه؟ راننده: .... وون 💴 ♡ بفرمایید از زبان ♡ وقتی پیاده شدم از بزرگی شرکت دهنم باز مونده بود 😵 رفتم داخل شرکت و به طبقه ۱۳ اتاق ۴ که تو آگهی بود رفتم 😑 در زدم 🚪 @ بفرمایید ♡ سلام کیم ا/ت هستم @ اووو سلام بشینید ♡ ممنون @ خب این فرم و قوانین شرکت رو بخونید و امضا کنید 🙂 ♡ البته، ممنون یکی از قوانین این بود که به ریس شرکت به هیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی نزدیک نشید😑 حالا انگار میخوام قرار بزارم 😒 قوانین و خوندم و امضا کردم ♡ بفرمایید @ ممنون، راستی من جانگ هستم ♡ خوشبختم @ همچنین ♡ از کی میتونم کارم رو شروع کنم؟ @ از همین امروز ♡ خانم جانگ میشه یه توضیحاتی راجب کارم بگید؟؟ @بله حتما،خب شما منشی رییس اصلی شرکت آقای پارک جیمین هستید و خب باید کاراشون رو انجام بدید مثل آماده کردن متن و سخنرانی جلسه، رزرو هتل برای سفر های کاریشون ووو... ♡ ممنون @ خب لطفا با من بیاید تا با رییس آشناتون کنم ♡ حتما و دنبال خانم جانگ رفتم خانم جانگ در زد🚪 ☆ بیا داخل @ سلام رییس ایشون خانم کیم ا/ت هستن و منشی جدید شما ☆ ممنون خانم جانگ میتونید برید از زبان ♡ وقتی رفتم تو اتاق و رییس رو دیدم دهنم باز مونده بود تو ذهنم: واو عجب رییس جذاب و خوشتیپی حق داشتن گفتن به رییس نزدیک نشید خیلی جذابه 🤤 ♡ س... سلا.. ام رییس یه نگاهی به سر تا پام کرد و گفت ☆ سلام تا چند ساعت دیگه یه جلسه خیلی مهم دارم لطفا زود سخنرانیم رو آماده کن ♡ چشم و از اتاق رفتم بیرون و رومیزم که دقیقا چسبیده بود به اتاق رریس نشستم و شروع کردم به تایپ کردن متن سخنرانی بیست دقیقه بعد🕑 هنوزم از زبان ♡ متن سخنرانی تموم شد یکم خودمو مرتب کردم و در زدم 🚪(گیر دادم به این دره🚪🤣)
☆ بیا داخل ♡رییس متن سخنرانیتون رو آوردم ☆ اوو چه سرعت عمل بالایی ممنون ♡بفرمایید رفتم جلو تر و برگه ها رو گذاشتم رو میزش یه نگاهی بهشون کرد و گفت ☆خوشم اومد کارتو خوب بلدی ♡ ممنون ☆ میتونی بری ♡یه تعظیم کوچولو کردم و از اتاق خارج شدم ♡هوووف گفت کارم خوبه 😌 از زبان جیمین☆ کارشو خیلی خوب بلده سرعت عمل بالایی ام داره از منشی قبلی خیلی بهتره ۱۰ دقیقه بعد 🕑 از زبان ا/ت ♡ نشسته بودم داشتم به لیست جلسه هایی که این هفته رییس باید میرفت نگاه میکردم که دیدم جیمین از اتاق اومد بیرون تو ذهنم: عررررر چه جذابه 🤤 تو همین فکر و خیالا بودم که چه خوشگل و جذابه که با صداش به خودم اومدم ☆ خانم کیم ا/ت چند بار صداتون کردم ♡ ب .. بخشید ☆دنبالم بیاین ♡ چشم ♡ ببخشید رییس کجا میریم ☆ جلسه، تو هم با من میای ♡ چشم
از زبان ♡ وقتی توی جلسه بودیم جیمین ( اقای جیمین😑) همش به من نگاه میکردم دیگه کم کم داشتم معذب میشدم ( نه تو رو خدا نشو 😐💔) ولی از شانس خوبم جلسه تموم شد هوووووف 🙂 بعد جلسه رفتم کافه کنار شرکت که یه چیزی بخورم☕ بعد از ۳۰دقیقه برگشتم و شروع کردم به انجام کارام که جیمین صدام کرد (چند بار بگم آقای جیمین😑😹) ♡ کاری داشتید؟؟ ☆ اره قراره چند روزه دیگه به یه سفر کاری توی آمریکا برم میخوام تو ام بیای ♡ آااا چشم ☆ دوتا بلیط برای پس فردا تو قسمت VIP هواپیما بگیر✈️ ♡ چشم ☆ میتونید برید از زبان ♡ وااای چرا میخواد منم باهاش برم 🤔 اینا مهم نیست بهتره برم تو سایت و ۲ بلیط بگیرم به اخلاقش نمیخوره انقدر مهربون باشه چون خیلی سرد رفتار میکنه ولی گفت ۲ بلیط VIP بگیرم 😍 بلیط ها رو خریدم و وسایلم رو آماده کردم که برم خونه یکدفعه....
چالش داریم برو نتیجه💙 نظرتون رو کامنت کنید 💜
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ک رم داری هر روز دیر میری سر کار؟ 😹
پارت بعد منتشر شد💜
برید بخونید💞
عاجیم شو pls👈👉
من مانلی هستم ۱۳ سالمه و شما؟؟
الش:داستانو ادامه بدم
اره ادامه بده من دوست داشتم
تو برسیه💚
سریع پارت بعدو بزار
تو برسیه❤
بچه ها پارت بعد تو برسیه منتظر باشید💜
ممنون💞
جای باحالش تموم کردی چراااااااااااا
حتماااااا ادامههههه بدهههههههههههههتههه تا پارت 100000000000000000 برو فقط ادامه بده
ممنون که انرژی دادی🍫
تورو به جان مولا ادامه بده تا پارت ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ ادامه بده تورو خدااااااا
😹😹😹
ممنون که انرژی دادی💖
جواب چالش: بححححححححححححلللللللللللههههههههه ادامه بده خعلی خفن بود
ممنون که انرژی دادی🍑
عزیزم عالی بود👌🏻
ممنون که انرژی دادی🍨