
سریال هیولا: داستان جفری دامر را میتوان در دسته فیلمهای بیوگرافی، جنایی و درام جای داد. فصل اول این سریال در سال 2022 تولید و منتشر شد. این سریال توسط سرویس استریم نتفلیکس پخش شد که توانست در همان هفتهی اول صدر نشین این پلتفرم باشد و به محبوبیت بالایی دست پیدا کند.

انسان موجود پیچیدهای است. انسان را نمیتوان به طور کامل از ظاهرش شناخت و به مکونات قلب و افکار درون ذهنش پی برد. گاه این انسانِ به ظاهر اشرف مخلوقات به چنان هیولای وحشتناکی تبدیل میشود که میتواند در کمال خونسردی فجیعترین جنایات را در حق همنوع خود انجام دهد. پروندههای جنایی همیشه منبع بسیار خوبی برای ساخت فیلم وسریالهای پلیسی و جنایی هستند. جفری دامر مردی به ظاهر مرتب و موجه اهل ویسکانسین بود. او 16 قتل را در طی چند سال انجام داد. جفری دامر چندین بار توسط پلیس دستگیر شد اما هر بار آزاد میشد. تا این که بالاخره جرمهای او ثابت شد و به عنوان یک قاتل زنجیرهای محاکمه و محکوم شد.
دامر شخصیت واقعی بود که دارای پیچیدگیهای متعدد روانشناختی بود. او حرص عجیبی برای کشتن داشت و قربانیان خود را سادیسم وار به قتل میرساند و تکه تکه کرده در اسید حل میکرد. روانپزشکان بعد معاینه و بررسی شخصیت دامر او را مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، اختلال شخصیت اسکیزوتایپال، اختلال شخصیت اسکیزویید و روان پریشی دانستند. مادر جفری دامر هنگامی که جفری را باردار بوده،قرصهای آرام بخش زیادی مصرف میکرده است.در ضمن بعد از بدنیا آمدن دامر والدینش بیشتر اوقات روز سرکار بودند و کمتر به او رسیدگی میکردند. محیط خانه در اغلب مواقع پر تنش بود. و دامر کم کم به بچه ای منزوی تبدیل شد. او بیشتر اوقات خود را صرف پیدا کردن استخوان حیوانات مرده، تمیز کردنشان و نگهدارشان میپرداخت. دامر پسر باهوشی اما بی علاقه به درس بود که در نوجوانی به ال•کل و مو•اد روی آورد. او بعد از جدای مادر از پدرش تنها یک بار او را ملاقات کرد و دومین بار هنگام محاکمه اش بود.
سریال هیولا نیز از جمله سریالهایی است که بر اساس یک داستان واقعی ساخته شدهاست. کارگردانان این سریال با ایجاد فضایی واقعی توانستهاند نظر مخاطب را جذب کنند. آنها از جزئیات زمانی و مکانی پرونده کمال استفاده را بردهاند. فیلمنامهنویسان این سریال تا جایی که امکان داشته به اصل داستان وفادار ماندهاند. سازندگان این سریال توانستهاند با استفاده از عناصر داستان گویی و عناصر کارگردانی از یک پروندهی مبتنی بر واقعیت یک سریال دیدنی بسازند. سریال هیولا یک سریال خوش ساخت است که بر محور انسان، مسائل روانشناختی و عشق به خ•ونت میچرخد.
سریال هیولا همزمان که واقعیت ملموس انسان را به تماشاچی نشان میدهد تذکر میدهد که یک انسان تا چه حد میتواند از حیطهی انساییت خارج شده، مرزها را بشکند و تبدیل به یک هیولا شود . دیدن این سریال علاوه بر ایجاد درگیری ذهنی برای مخاطب میتواند باعث ایجاد حس نا امنی شود. لوکیشنهایی که سازندگان فیلم برای فیلمبرداری انتخاب کردهاند بر اساس مکانهای واقعی است با فضاسازی مخصوص فیلمهای جنایی باعث ایجاد حس واقعبینی میشود. نویسندگان فیلمنامه توانستهاند یک داستان واقعی را که البته خود دارای پتانسیل لازم است را با استفادهی بجا از تعلیق و گره افکنی و بازکردن به موقع گرههای ایجاد شده به فیلمنامهای پر تعلیق، نفسگیر و پر تنش والبته غم انگیز تبدیل کننند. کارگردانان این سریال نیز با استفاده از تکنیکهای فیلم سازی و فنهای کارگردانی توانسته یک فیلمنامه خوب را به فیلمی خوب و قابل توجه تبدیل کنند.
سریال هیولا فقط یک سریال سرگرم کننده نیست بلکه تبدیل یک واقعیت به یک درام جنایی خوب است. این سریال یکی از فاجعهبارترین پروندهای جنایی را برای مخاطبان به تصویر کشیده است. در این فیلم تماشاچی شاهد خشونت سادیسمی وار هیولا نسبت به قربانیان خود است. سریال از هیچ جزئیاتی نگذشته است و روش کار قاتل را مرحله به مرحله به تصویرکشیده است. به تله انداختن قربانیها، آزارشان، کشتنشان، تکه تکه کردنشان و حل کردنشان در اسید و حتی در بعضی اوقات خورد مقداری از گوشت آنها. این سریال نمایش خشونت محض از طرف یک انسان است. انسانی که در ظاهر کاملاً بی آزار به نظر میرسد.

یکی از مسائلی که در این سریال مطرح میشود بیکفایتی و بی مسئولیتی پلیس است. پلیسی که وظیفهاش محافظت از جان و مال مردمی است که به او اعتماد دارند. دم و دستگاه گسترده پلیس که وظیفهی امنیت جامعه را برعهده دارند وقتی دچار فساد و اهمال گری میشود، میتواند صدمات غیرقابل جبرانی به بار بیاورد و ما در این فیلم شاهد این ماجرا هستیم که هر بار پلیس قاتل را آزاد کرده به میان مردم میفرستد و قاتل میرود تا قربانی بعدی خود را پیدا کرده و در کمال خونسردی او را بکشد. از طرفی این هیولا است که جان مردم را به خطر انداخته است و از طرفی دیگر این پلیس است که چنان سرگرم زد و بندهای داخلی خود است که توجهای به خطری به این بزرگی ندارد. و در این میان این مردم بیدفاع هستند ک قربانی خوی شیطانی قاتل و اهمالگری وفساد پلیس میشوند.
سریال هیولا علاوه بر این که بر روی شخصیت دامر زوم کردهاست به اندازهکافی به قربانیان این هیولای خشن نیز پرداخته است. در واقع در بخشهایی از سریال از زاویه دید قربانی وارد داستان شدهاست. دوربین با قربانیان همراه شدهاست و طریقهی به دام افتادنشان را نشان دادهاست. در این سریال دامر به عنوان یک هیولا، مردم به عنوان قربانیان و پلیس به عنوان نیروی ضد شر مانند سه خط هستند که در مسیر داستان فیلم با هم برخوردهایی دارند سپس از یکدیگر جدا میشوند تا زمانی که در پایان داستان و سریال بالاخره این سه خط در یک نقطه به هم میرسند و آن پایان داستان دامر است. ایجاد و بازسازی نقاط تلاقی این سه خط در جاهای مناسب بخشهای سریال قرار دارد به طوری که داستان را به خوبی به سمت پایان هدایت میکند. دامر واقعی سالها بعد در زندان به دست یک زندانی دیگر در یک نزاع کشته شد.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)