شعر سه شنبه قیصر امین پور

دروددددددد امروز قراره اطلاعات جالبی بدست بیارید پس تا انتها این پست را بخوانید

همه ما استاد قیصر امین پور رو میشناسیم اما برای ایشون روز سه شنبه روز سختی بوده و در یکی از اشعارشون تنفرشون رو نسبت به روز سه شنبه توضیح دادند

متن شعر: سه شنبه؛ چرا تلخ و بی حوصله ؟ سه شنبه چرا این همه فاصله؟ سه شنبه؛ چه سنگین ! چه سرسخت ، فرسخ به فرسخ سه شنبه خدا کوه را افرید

قیصر امین پور، شعر دیگری دارد به نام لحظه بیکران که در مجموعه‌ی گل‌ها همه آفتاب‌گردانند منتشر شده است. او در این شعر، سه شنبه‌ها را پایتخت جهان می‌نامد و وقتی شعر را کامل می‌خوانیم می‌بینیم که سه شنبه‌ها برایش از این جهت پایتخت جهان بوده که می‌توانسته در کلاس دکتر شفیعی کدکنی حضور داشته باشد (دکتر شفیعی کدکنی استاد راهنمای او در مقطع دکترا بوده است). ما قیصر امین‌پور را خیلی زود از دست دادیم. وقتی تنها ۴۸ سال داشت. اما شاید بتوان برای او و کسانی مثل او خوشحال بود که در زندگی خود، روزهایی را تجربه کرده‌اند که برایشان «پایتخت جهان» بوده است.

هرچند مشخص است که دلیلی پشت تنفر قیصر امین پور نسبت به سه شنبه وجود دارد ، شاید این است که او دیگر نمیتوانست استاد خود را در آن رو ببیند پس از سه شنبه متنفر بود هرچند ممکن است شعر سه شنبه مربوط به تجربیات شخصی باشد

چیز جالب درمورد این شعر این است که سرانجام قیصر امین پور در روز سه شنبه 8 آبان 1386 فوت کرد پ.ن: اینجاست که میگن کلمات بار مثبت و منفی دارند