
سلام تیانا ژون هستم امیدوارم از اولین پست ام لذت ببرین

🐱هری پاتر گربه ، کت نوار . اگه این معجزه گر رو داشت چی میشد ؟ ۱. حتما میدونین چقدر هری رو اکسپلیارموس گیر بود 😂 اما با قدرت کاتاکالیزم دیگه نیازی نداشت . چوب دستی حریف نابود میشد . حتی شاید هورکراکس ها . ماجرای کتابا احتمالا نصف میشد ! ۲. هری استایل مبارزه اش فرق میکرد . خب اون معمولا بیشتر مدافع بود تا اینکه حمله کنه اما با معجزه گر گربه از اینم بیشتر جرئت میکرد حمله کنه ، چون کسی هویت واقعی اش رو نمیدونست . ۳. رابطه اش با دوستاش فرق میکرد . اگه هویت اش رو نمی گفت هرماینی مشکوک میشد . بعد اگه ران میفهمید ، میترسید چون بلاخره یکم خطری بود قدرت کاتاکالیزم. هرماینی هم هی میگفت فقط وقتی لازم شد استفاده کن !

🐢رون ویزلی لاک پشت،کاراپیس .اگه رون معجزه گر لاک پشت رو میگرفت چی میشد ۱. اعتماد به نفس اش میرفت بالا . چون همیشه بچه ام سایه هری و هرماینی بود همیشه پشت اونا بود و کمتر دیده میشد. ولی با قدرت سپر میشد محافظ طلایی ! تو هاگوارتز هم که همیشه یه خطری بود 😂 ۲. توی صحنه های وزارت خونه خیلی کمک کننده بود . با سپر رون دیگه مرگ خوار ها نمی تونستن نزدیک گروه شن . همه از پشت سپر میجنگیدن و امنیت بیشتر بود ۳. شاید زودتر به هرماینی میرسید! اون به نظرش قدرت رون خیلی منطقیه . تازه رون بلاخره یه چیزی داشت که خیلی به درد بخور و خاص بود .(منظورم از نظر هرماینی هست ) البته اینم هست که رون احتمالا هویت اش رو زود لو میداد . ۴. نکته خفن ! اگه سپر رون جلوی ورد هایی مثل آواداکداورا رو میگرفت ، شاید بیشتر نجات پیدا میکردن شخصیت ها :)

🐞هرماینی گرنجر کفشدوزک ، لیدی باگ . اگه هرماینی کفشدوزک رو داشت چی میشد ؟ ۱. قدرت لاکی چارم خیلی باحال میشد چون یه وسیله به ظاهر بی ربط میفته زمین . هری میگه : این به چه درد الان میخوره ؟ رون میپرسه : بی خیال ، ما رو دست انداختی ؟! 😂 اما هرماینی سریع میفهمه چیکار کنه . حتی میتونست بیشتر به هری کمک کنه مخصوصا تو نبرد نهایی . ۲. همه چی بعد از نبرد درست میشد . مثلا اگه کسی آسیب دیده بود ، با قدرت هرماینی خوب میشد یا قلعه سریع تر ترمیم میشد . حتی جدا از نبرد ، میتونست معجون هایی که بچه ها میریختن زمین رو جمع و جور کنه . چیزای زیادی هست کلا . ۳. رابطه هرماینی با هری صمیمی تر بود . البته سر انجام به همون رون میرسید ولی صمیمی تر میشد با هری . چون قدرت هاشون خیلی باهم جوره و هری هم کمتر سختی میکشید . هرماینی دیگه فقط مغز گروه نبود

🐝دراکو مالفوی زنبور ، کینگ بی (همون کویین بی) چی میشد اگه دراکو زنبور رو داشت ؟ ۱. بهترین نیش زن تاریخ میشد . دراکو همیشه دوست داشت بیشتر و بیشتر دیده شه . واسه همین با این قدرت دیگه ول کن نبود . تو راهرو ها هر کی بهش نگاه چپ میکرد رو نیش میزد ، ف.ل.ج میشد طرف ! مخصوصا هری و دوستاش . کارشون سخت میشد ۲. توی جنگ هاگوارتز خیلی مهم میشد . چون به جای خ.و.ن و خ.و.ن ریزی میتونست با قدرت نیش زدن مرگ خوار ها و حتی ولدمورت رو متوقف کنه (اون هیچ وقت دوست نداشت کسی رو ب.ک.ش.ه ) حتی تو صحنه ای که مربوط به دامبلدور بود ۳. احتمال خیلی زیاد تو خطر بیشتری میفتاد . احتمالا (مطمئن نیستم ) ، طاقت نمی آورد و هویت اش رو لو میداد . اون وقت اسلیترینی ها خیلی بیشتر باهاش رفیق میشدن ولی خب مرگ خوار ها راحت تر ردش رو میگرفتن و آسایش اش کمتر میشد . ۴. قدرت انتخاب بیشتری داشت . شاید بلاخره میتونست شخصیت مهم تری باشه تا لزوما یه پسر اسلیترینی . توی هویت جدیدش (اگه لو نره ) ممکن بود جون کسی رو نجات بده یا حتی رفتار بهتری داشته باشه

🦊 لونا روباه (ریناروژ) اگه لونا معجزه گر روباه رو داشت چی میشد وقتی لونا اولین بار قدرت وهم رو میگیره، همه فکر میکنن قراره فقط یه شوخی یا خیالپردازی بیشتر بشه. ولی… نه! لونا این قدرت رو تبدیل به یه سلاح جدی میکنه. ۱. توی هاگوارتز: وقتی تو تالار ریونکلا میشینن، لونا برای سرگرمی یه وهم از یه نارگل غولپیکر میسازه که دور اتاق میچرخه. بقیه با دهن باز نگاه میکنن و لونا با خونسردی میگه: خب، فقط کسایی میبینن که ذهنشون باز باشه برای امتحان دفاع در برابر جادوی سیاه، بقیه باید وردهای دفاعی بزنن. لونا یه وهم درست میکنه از یه دمنتور واقعی، و همه جیغ میزنن. پروفسور فلیتویک میگه: خانم لاوگود، این واقعاً نبوغآمیزه ! ۲. توی جنگ با مرگخوارها: لونا میتونه کل میدان جنگ رو بههم بریزه. مثلاً نشون بده یه ارتش ققنوس پشت هری وایستاده، در حالی که هیچکس نیست. مرگخوارها میترسن و عقبنشینی میکنن ! یا میتونه وهمی از ولدمورت بسازه که با خودش حرف میزنه! (تو مغزم این جوری تصور میکنم که ولدمورت با دیدن کپی خودش قاطی کنه 😂). ۳. توی جمع دوستا : هرماینی اولش میگه: لونا، تو باید از این قدرتت خیلی حسابشده استفاده کنی. رون: آره، چون توی دست تو، کل هاگوارتز میتونه به یه سیرک تبدیل بشه! هری؟ هری عاشق اینه چون بالاخره کسی میتونه با قدرتش یه حس سبکبودن وسط جنگ بیاره

🐯جینی ویزلی ببر بنفش (پرپل تایگر) اگه جینی معجزه گر ببر بنفش رو داشت چی میشد ؟ ۱. جینی همیشه توی هاگوارتز جزو کسایی بود که وقتی خطر میومد، نمیایستاد کنار. حالا با ببر بنفش، قدرت فیزیکیاش چندین برابر میشه بهجای اینکه فقط با ورد حریف رو بزنه، با یه ضربهی خالص انرژی کل گروه دمنتور یا مرگخوار رو پراکنده میکنه . حتی بقیه بچهها بهش تکیه میکنن مثل یه سپر زنده. ۲. توی داستان اصلی، جینی همیشه زیر سایهی برادرهاش بود؛ همهی ویزلیها بزرگتر بودن و معروفتر. با میراکلس ببر، دیگه خواهر رون یا دختر کوچیک ویزلیها نیست. خودش بهتنهایی یه قهرمان میشه. قدرت ببر بهش اجازه میده نشون بده که خودش هم کسیه که میتونه رهبر باشه، حتی توی کنار هری و هرماینی. این خیلی بهش حس آزادی و ارزش میده. ۳. جینی توی کوییدیچ واقعا بازیکن خفنی بود. به نظرم وقتی قدرت ببر بنفش دستشه، نه تنها توپ رو میقاپه، بلکه هرکسی مزاحمش بشه با یه ضربه میره اون سر زمین.😂 میتونست تیم گریفندور رو شکستناپذیر کنه. حتی خارج از زمین بازی هم، این قدرت بهش اجازه میده جلوی هر نوع زورگویی یا قلدری بایسته. یه جوری میشه که هیچکس دیگه نمیتونه جینی رو دستکم بگیره.

🐍لرد ولدمورت مار (وایپریون ) اگه ولدمورت معجزه گر مار رو میگرفت ؟ ۱. نقشه هاش شکست ناپذیر میشد . خب توی کتاب ها و فیلم های هری پاتر شاهد مبارزه های ولدمورت و گروهش با هاگوارتز مخصوصا هری بودیم و در آخر هری اینا بردن . اما با معجزه گر مار شکست دادن اش خیلی سخت تر میشد . یعنی سرنوشت اش کلا عوض میشد ۲. خب برای خودش داشتن میراکلس مار خیلی سود داشت اما هری و دوستاش نه . اونا همش استرس داشتن چون ولدمورت همیشه دوباره برمیگشت. هیچ پیروزی ای همیشگی نبود . شاید حتی کتاب اول هم ماجراش به ضرر هری اینا تموم میشد .

🦚سورس اسنیپ طاووس . اگه اسنیپ معجزه گر طاووس رو میگرفت چی میشد ؟ ۱. اول از همه چون آدم خون سردی هست ولی احساساتش پیچیده، یه سنتی مانستر درست میکرد که کاملا تحت کنترل خودش ولی قدرتمند بود . پس میتونست جای اینکه زندگی اش رو صرف ج.اس.و.س.ی مرگ خوار ها کنه ، اون سنتی مانستر کار رو براش انجام میداد ۲. بعد اینکه در کل فداکاری کمتری لازم بود انجام بده . اما همچنان سنتی مانستر بهش کمک میکرد تا از هری و دانش آموزا راحت تر محافظت کنه ولی خب دیگه چیزی برای گفتن به دامبلدور نداشت . چون هویت اش رو مخفی نگه میداشت . ۳. شاید زنده میموند . همون طور که تو کتاب گفته شده دلیل م.ر.گ اون این بود که ولدمورت فکر میکرد ابر چوب دستی دست اسنیپه . اما با قدرت طاووس شاید ولدمورت نمی تونست اون رو ب.ک.ش.ه
🦅سدریک دیگوری عقاب (ایگل ) اول قدرت اش رو بگم چون کمتر شناخته شده اس اسمش هست (رهایی/آزادی). کسی که این معجزهگر رو داره، میتونه قفلها، محدودیتها یا قیدهایی که روی آدمها یا حتی اشیاء هست رو باز کنه. ولی نه فقط قفلهای فیزیکی، بلکه قفلهای ذهنی و روحی. 1. رهایی ذهنی: اگه کسی از چیزی میترسه، وسواس یا عادت داره، یا خودش رو محدود کرده، با قدرت عقاب میتونه آزاد بشه. مثلا کسی از پرواز میترسه → آزاد میشه و بدون ترس میپره 2. رهایی جسمی: میتونه بندها، زنجیرها یا طلسمهایی که کسی رو بسته، باز کنه. 3. رهایی اشیاء/محیط: میشه درهای بسته یا مسیرهای قفلشده رو باز کرد. ⚡ محدودیتها : فقط وقتی جواب میده که طرف واقعاً بخواد آزاد بشه. مثل بقیه معجزهها، فقط یه بار استفاده قوی داره، بعد از اون باید کاربر دوباره شارژ بشه (برگرده به حالت عادی) یعنی قدرت معجزهگر عقاب بیشتر از اینکه حمله باشه، یه جور قدرت نجاتبخش و تحول درونیه. اسلاید بعدی گفتم اگه سدریک معجزه گر عقاب رو داشت چی میشد
واو 😎👌 چه ایده خفنی! 🦅 اگه سدریک معجزه گر عقاب رو میگرفت چی میشد ؟ ۱. سدریک وقتی معجزهگر عقاب رو میگرفت، میتونست از قدرت رهایی برای آزاد کردن خودش یا حتی بقیه شرکتکنندهها از دامها و ترسها استفاده کنه. مثلاً توی بخش مارماهیها یا دریاچه میتونست بدون ترس نفس بکشه یا حتی گروگانها رو سریعتر آزاد کنه. ۲. وقتی ولدمورت زنده شد، معجزهگر عقاب میتونست سدریک رو از «ترس مرگ» آزاد کنه. شاید اصلاً اونجا کشته نمیشد… و چو هم با خیال راحت دست از سر هری بر میداشت (فقط نظر منه 😂) یا حتی جلوی پیوند چوبدستیها مقاومت بیشتری میکرد. مثلا ولدمورت میخواست طلسم مرگ بندازه، ولی قدرت رهایی سدریک جلوی تأثیرش رو کم میکرد 😎 ۳. سدریک میتونست دراکو یا حتی آدمهای خاکستری رو از قید افکار خانوادهشون آزاد کنه. مثلاً دراکو رو از فشار مالفوی بودن نجات بده، یا حتی هری رو از حس مسئولیت سنگین برای مدتی سبک کنه.

🐶سیریوس بلک سگ (مستر هوند ) اگه سیریوس بلک این معجزه گر رو داشت ؟ ۱. سیریوس میتونه هر س.ل.ا.ح یا وسیلهی دشمن رو از دستش بیرون بکشه. مثلاً چوبدستی مرگخوارها رو از فاصلهی دور میقاپه. یا حتی عصای کسی مثل لوسیوس مالفوی رو وسط مبارزه میدزده، بدون اینکه نزدیک بشه. این یعنی دشمن همیشه خلع سلاح میشه و سیریوس یه قدم جلوتره ۲. سیریوس که خودش از آزکابان فرار کرده، با این قدرت فرار کردن براش راحتتر از همیشه میشه.میتونه کلید سلولها یا دروازهها رو از نگهبانها بدزده. یا حتی شاید یه جاروی پرنده مثل فایر بولت رو از صدها متر اونورتر احضار کنه و سریع بپره روش. این یعنی دیگه هیچ زندانی یا محدودیتی جلوش نمیایسته. ۳. نکته خفن اینه که میتونست شانس زنده موندن اش بالا بره . وقتی بلاتریکس هلش میده، سیریوس میتونست با قدرت معجزه گر سگ یه چیزی (مثلاً لبهی درگاه یا یه طناب جادویی) رو بقاپه و خودش رو نگه داره . اگه سریع چوبدستی بلاتریکس رو از دستش میقاپید، اون طلسم آخر (که باعث پرت شدنش شد) اصلاً اجرا نمیشد سیریوس زنده میموند ، هری دیگه اونقدر تنها نمیشد. شاید کل روند داستان هری پاتر عوض میشد چون سیریوس براش مثل یه پدر دوم بود. ما هم کمتر حرص میخوردیم از رولینگ 😂
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالییی
بود ایده جالبی بود با اینکه من از میراکلس خوشم نمیاد
مرسی ولی میراکلس کمتر بود . کاراکترا از هری پاتر بودن
میدونم ولی توش از معجزه گر های میراکلس استفاده کردی
جهت زیاد شدن اعلان ها
۵
۴
۳
۲
۱
اولین پستت مبارکک
ممنون عزیزمم :)
خواهش میکنم💖💖
خسته نباشیددد
عالییی بود گلم