شاید تنها امیدش برای زندگی بود...

امروز قراره تابلوی جنون اثر pyotr kosolap که در موزه دولتی روسیه در سن پترزبورگ نگهداری میشه رو بررسی کنیم بریمم🌚

نقاشی از یک اتاق زیر شیروانی تاریک و تنگ و سرشار از تنشی نگران کننده....

مردی با موهای ژولیده چشمانی گود افتاده و خیره...

پا برهنه و با حالتی جنون آمیز در کنار پیکر بی جان مادر پیرش ویالون می نوازد 🤎🎻

حالت چهره اش بار فروپاشی احساسی و روانی اورا به وضوح منتقل می کند 🪦

بدن مادر روی تخت چوبی ساده است چهره اش ارام و آسمانی است گویی رنج او پایان یافته در حالی که رنج پسرش تازه آغاز شده است🖤🕊

برگه موسیقی مچاله و بهم ریخته روی زمین آیا او زمانی موسیقیدانی بوده که رویاهایش زیر بار سختی ها درهم شکسته است؟🎻☕️

شمعی تنها در گوشه ای سوسو می زند و به سختی فضا را روشن می کند 🕯

پنجره اگر چه باز است اما هیچ راه گریزی نمیدهد نوری که می تاباند سرد است و بی انتها ☀️

و قفس پرنده که نشان می دهد مرداز نظر روحی و جسمی در تنگنا قرار دارد🌬

وابستگی او به مادرش به گونه ایست که انگار نمیتواند زندگی بدون اورا تصور کند شاید تنها امیدش برای زندگی بود...