
معرفی بهترین و محبوب ترین کتاب های داستایوفسکی

1 - جنایات و مکافات داستان در شهر سنپترزبورگ روسیه میگذرد و زندگی جوانی به نام رودیون راسکولنیکوف را روایت میکند. راسکولنیکوف دانشجویی فقیر و منزوی است که با اندیشههای فلسفی خود دستوپنجه نرم میکند. او معتقد است که بعضی افراد «فراانسان» هستند و میتوانند برای رسیدن به اهداف بزرگتر، قانون اخلاقی جامعه را زیر پا بگذارند. با همین توجیه، او تصمیم میگیرد یک پیرزن رباخوار را که به نظرش موجودی بیارزش است، به قتل برساند. اما بعد از ارتکاب جنایت، روح او دچار عذاب وجدان، ترس، و کشمکشهای شدید روانی میشود.

2 - برادران کارامازوف داستان در شهری کوچک در روسیه قرن نوزدهم رخ میدهد و پیرامون خانوادهٔ کارامازوف میگردد: • فئودور پاولوویچ کارامازوف: پدر خانواده، مردی فاسد، هوسران و بیاخلاق است. • سه پسر او: • دیمیتری (میتیا): پسر بزرگ، پرشور و احساسی. • ایوان: فرزند میانه، خردگرا، شکاک و عقلانی. • آلکسی (آلیا): کوچکترین پسر، جوانی پاک، مؤمن و مهربان. • سمردیاکوف: خدمتکار خانه که گمان میرود پسر نامشروع فئودور باشد. روایت حول قتل پدر و پیامدهای آن میچرخد. دیمیتری به قتل متهم میشود، اما پیچیدگیهای روانی و فلسفی شخصیتها و روابطشان نشان میدهد که گناه و مسئولیت، مفاهیمی ساده و سطحی نیستند.

3 - ابله قهرمان داستان شاهزاده لِو نیکلایویچ میشکین است، مردی جوان که پس از سالها درمان بیماری صرع در سوئیس، به روسیه بازمیگردد. میشکین شخصیتی مهربان، صادق، پاکدل و سادهلوح دارد، تا حدی که اطرافیان او را «ابله» میخوانند. او وارد جامعهای اشرافی و مادیگرا میشود و با دو زن مهم درگیر ماجرا میشود: • ناستاسیا فیلیپونا: زنی زیبا اما زخمخورده و پیچیده که میان میل به عشق و خودویرانگری دستوپا میزند. • آگلایا اپانچینا: دختر نجیبزادهای که به میشکین علاقهمند میشود. رابطه عاشقانه پیچیده میان این سه نفر، در کنار طمع و کینه شخصیتهای دیگر، به حوادثی تراژیک ختم میشود. در پایان، ناستاسیا کشته میشود، آگلایا از میشکین جدا میشود، و شاهزاده که از شدت اندوه و فشار روحی فرو میپاشد، دوباره به تیمارستان بازمیگردد

4 - یادداشت های زیرزمینی رمان دو بخش اصلی دارد: 1. بخش اول: یادداشتهای زیرزمین • راوی مردی ناشناس، منزوی، تلخکام و بیمار است که در سنپترزبورگ زندگی میکند. او خود را «انسان زیرزمینی» مینامد؛ شخصی گوشهنشین و منزجر از جامعه. • این بخش بیشتر حالت تأملات فلسفی و اعترافات درونی دارد. او با طعنه و تلخی درباره انسان، آزادی، عقلانیت، و بیمعنایی زندگی سخن میگوید. • راوی دیدگاهی بدبینانه نسبت به خوشبختی و پیشرفت انسان دارد و علیه ایدههای عقلگرایانه و خوشبینی علمی قرن نوزدهم میشورد. 2. بخش دوم: بهانهای برای خیس شدن برف • در این بخش، خاطراتی از زندگی گذشته راوی روایت میشود. • او روابطی پرتنش با همکارانش دارد و در یک مهمانی تحقیر میشود. • سپس با لیزا، یک زن جوان روسپی، ملاقات میکند. او تلاش میکند به لیزا امید و راهی برای تغییر بدهد، اما در نهایت بیرحمانه او را تحقیر میکند و از زندگیاش بیرون میراند. این بخش نشاندهندهٔ ناتوانی راوی در ارتباط سالم با دیگران است

5 - تسخیرشدگان (شیاطین یا تسخیر شدگان هم بهش میگن) رمان در یک شهر کوچک روسیه میگذرد و الهام گرفته از یک ماجرای واقعی ترور سیاسی در روسیه است. داستان حول گروهی انقلابی و افراطی میچرخد که به رهبری پیوتر ورخوونسکی و با نفوذ شخصیتی مرموز به نام نیکلای استاوروگین، برای براندازی نظام اجتماعی و سیاسی تلاش میکنند. این گروه در نهایت به قتل، آشوب، و جنایت کشیده میشود و نابودی اخلاقی و معنوی اعضای خود را به همراه دارد. شخصیت کلیدی رمان، استاوروگین، فردی پیچیده، بیاعتقاد و پوچگراست که تأثیر عمیقی بر اطرافیان دارد و بسیاری از فجایع داستان بهطور مستقیم یا غیرمستقیم با او مرتبط است

6 - قمارباز قهرمان رمان آلکسی ایوانوویچ، معلم سرخانهٔ خانوادهٔ یک ژنرال روسی است که در یک شهر تفریحی اروپایی زندگی میکند. او عاشق پولینا، دختر ناتنی ژنرال، است اما عشقش یکطرفه است. ژنرال و اطرافیانش درگیر حرص و ولع ثروتاند و همه چشم به ارثیهٔ یک خالهزنک پولدار دوختهاند. در این میان، آلکسی برای پولینا به قمارخانهها میرود و در ابتدا پول زیادی میبرد، اما به مرور وابسته و اسیر قمار میشود. سرانجام این وسواس زندگی او را نابود میکند و او بین عشق ناکام، وابستگی مالی و روحی، و سقوط اخلاقی سرگردان میشود (جالبه بدونید داستایوفسکی این کتاب رو توی ۲۶ روز نوشت تا بدهیهای قمار خودش رو بده:)

7 - بیچارگان (کتاب مورده علاقه بنده) رمان به شکل مکاتبهای (اپیستولاری) نوشته شده و از طریق نامههای ردوبدل شده بین دو شخصیت روایت میشود: • ماکار دِووشکین: کارمند جزء و فقیر دولت، مردی میانسال، تنها و سادهدل. • واروارا دوبروسِلووا: دختر یتیم و جوانی که در فقر زندگی میکند. داستان شرح زندگی فقیرانه، رنجها، مشکلات اجتماعی و محرومیتهای این دو شخصیت است که در نامههایشان با یکدیگر همدلی میکنند. رابطهٔ آنها نوعی عشق پدرانه و حمایتگرانه از سوی ماکار است، اما هر دو قربانی جامعهٔ بیرحم و طبقاتی میشوند. («بیچارگان» نقطهٔ شروع درخشان کارنامهٔ داستایوفسکی بود این اثر باعث شد منتقد های بزرگی مثل بلینسکی داستایوفسکی رو نابغهٔ تازهای در ادبیات روس بدونن.)
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
کتاب ناشناسشم قشنگه