بلکتن عروسی دعوتن؟!

موقعیت: خونه مشترک بلکتن عروسی ساعت ۱۱:۳۰ هیچ کس آماده نشده تا دقایقی دیگه جنگ جهانی شکل میگیره.

ساعت ۹:۰۰ نامجون با صدای بلند داد زد: بیدار شوید!دیر شد!دو ساعت دیگه راه بیفتیم. شوگا با صدای خواب‌آلود گفت: من می‌خوام با لباس خواب برم.خیلی هم شیکه.

رزی با چشمان خواب آلود دید که جیمین داره یه چیزی رو تو مایکروویو گرم می‌کنه.

جنی و جونگوک هردوتاشون سرشون تو گوشی بوده و به هم می‌خورن و اینجا هم دعوا پیش میاد. اما با همکاری مامان جیسو حل میشه.

لیسا و جیسو داشتن آرایش میکردن که یهو برق رفت.

یهو لیسا دید جیهوپ از اون ور خونه متاسف داره به آشپزخانه نگاه می‌کنه. لیسا داد زد جیهوووووپپ!چیکار کردی؟!

اون ور خونه جلوی آینه قدی تهیونگ داشت تمرین می‌کرد که چجوری باید بگه سلام..

این ور جنی داشت لباس جیسو رو اتو میزد که اتو از دستش افتاد و یه طرف لباس جیسو سوخت.

همه تقریبا آماده شده بودن. نامجون از شدت استرس تافت مو رو به جای دئودورانت استفاده کرد.

همه تقریبا آماده شده بودن. نامجون از شدت استرس تافت مو رو به جای دئودورانت استفاده کرد.

لیموزین هم آماده بود و همه سوار ماشین شدن.

و با خودشون چیپس کادو بردن.😂🥲