جاذبه ی ابشاری

سلام سلام همگی سلام اسم من حلماس و میخوام ادامه ی نگهبان آبی رو براتون بنویسم البته اگه نویسنده اصلا. بیپر دو اجازه بدن😘

۲ سال بعد میبل : دیپر دارم لحظه شماری میکنم تا چمدونم رو ببندم و برم آبشار جاذبه مخصوصا به استقبال کیل و بیل و ویل مخصوصا بیل☺️. دیپر : حالا چرا بیل 😜. میبل : آخه اون خوب پسر مهربونیه و اخلاق دیوونه گیش عوض شده و دوست داشتنیه . دیپر : یعنی دوسش داری ؟ میبل یکم هول شد و گفت : نه یعنی نه که نه یعنی مثلا خیلی بامزس و وقتی میریم اون ی عالمه مسخره بازی در میاره همیــــــــن

۲ سال بعد میبل : دیپر دارم لحظه شماری میکنم تا چمدونم رو ببندم و برم آبشار جاذبه مخصوصا به استقبال کیل و بیل و ویل مخصوصا بیل☺️. دیپر : حالا چرا بیل 😜. میبل : آخه اون خوب پسر مهربونیه و اخلاق دیوونه گیش عوض شده و دوست داشتنیه . دیپر : یعنی دوسش داری ؟ میبل یکم هول شد و گفت : نه یعنی نه که نه یعنی مثلا خیلی بامزس و وقتی میریم اون ی عالمه مسخره بازی در میاره همیــــــــن

دیپر : باشه بابا😂 شب میشه و همه به خواب میرن. صبح زود . میبل : دیپرر رررررررر زود پاشو اتوبوس اومده . دیپر : باشه اومدم. میبل و دیپر سوار اتوبوس میشن و میرسن به آبشار جاذبه . میبل : اخجون رسیدیمممممممممم. دوقلو ها از اتوبوس پیاده میشن . کیل و بیل و ویل منتظر میبل و دیپر بودن . میبل میاد و بیلو بغل میکنه و میگه : بیل دلم برات تنگ شده بود . بیل لپاش سرخ شدن و گفت : منم همینطور ☺️

دیپر به همه سلام میکنه و میگه : دام برای همتون تنگ شده بود بجز تو گوجه ای ( منظورش کیله) . کیل عصبانی میشه و میره جلو میگه : هه چه خبرته درخت کاج سمج. دیپر : دلت که کتک نمیخواد. کیل گفت : نه نه. ویل : هوس کردم دوباره عاشق هم بشین😂. کیل و دیپر : نه نه نه غلط کردیم . همه خندیدند

بیل گفت : نه ترخدا نه حوصله صحنه ندارم . میبل گفت : عمو ها کجان؟ ویل گفت : تو کلبه ان . دوقلو ها رفتن تو کلبه دیدن فورد خوابه و استن هم مثل همیشه درحال جذب مردم😑 استن : این مجسمه ی اون یاروعه کی میگه لیموشو بدم هلوشو بدم کدومو بدم ؟

خوب تا پارت بعدی خداحافظ این عکس هم عکس میبل و بیله ببخشید کم نوشتم دوستون دارم