دختری به نام سوفی..............(پارت 16)

دختری امگا به نام سوفی دوستی به نام بئاتریكس دارد که از پشت به او خن...ر میزند.او معتقد میشود که ادم ها غیر قابل اعتمادهستند تا اینکه......

بعد از اینکه سوفی گزارش دوربین مداربسته رو داد،گوشی قطع کرد و دوباره به دوربین خیره شد.رز پرسید -به نظرت چه جوری وارد خونه شده؟ سوفی سرش را به این طرف و آن طرف تکان داد. -نمیدونم‌ فقط میدونم که اون تمام این مدت مارو زیر نظر داشته. تازه از کارش خجالت هم نمیکشه. رز سرش را تکان داد و حرف سوفی را تایید کرد. -همین طوره ولی...تو مطمئنی کار بئاتریکسه؟ سوفی خواست محکم و قاطع تایید کند که نگاه مشکوک و دودل رز را دید و پشیمان شد. -خب..‌‌.حدس میزنم کار اون باشه اگه کار اون نیست پس کار کیه؟ -نمیدونم.ولی ممکنه کار بئاتریکس هم نباشه!

سوفی زیرلب گفت: -ممکنه... بعد سعی کرد جَو را عوض کند. -هعیی!ببینم بازم از اون کیک های شکلاتی مونده؟یا همشو خوردی؟! رز خندید. -نگران نباش! من نمیتونم یه کیک کامل رو بخورم. چشم های سوفی برق زد. -واقعا؟! بعد بدون اینکه منتظر جواب خواهرش باشد،به آشپزخونه دوید و کیک را روی میز دید.دور دهانش را لیسید و نشست پشت میز.بعد توی بشقابش یک تکه از کیک گذاشت و مشغول خوردن کیک شد.چشمانش را بست و از طعم شکلاتی با مغزهای گردویی که هرازگاهی زیر دندان می آمدند،لذت برد.

وقتی کیکش تمام شد بشقاب خواهرش را برداشت و برای رز یک تکه کیک قرار داد.بعد به طرف رز رفت و بشقاب را به طرفش دراز کرد. -بیا! توهم بخور خیلی خوشمزه اس! رز لبخندی زد و کیک را گرفت. -ممنون! بعد با چنگال تکه ای از کیک را براداشت و در دهان گذاشت. -خوشمزه اس! و مشغول خوردن شد. سوفی داشت رز را که با لذت کیک را می بلعید نگاه میکرد که زنگ در به صدا در آمد. سوفی اخمی کرد و گفت: -کی میتونه باشه؟

رز درحالی که کیک را فرو میداد با دهان پر گفت: -احتمالا پستچیه!بسته سفارش داده بودم. سوفی با تعجب پرسید: -بسته؟ بعد به طرف در رفت و در را باز کرد‌. از تعجب خشکش زد‌ کسی که پشت در بود.... رز که دید سوفی نیامد نگران شد.تکه ی آخر کیک را در دهان گذاشت و به طرف در رفت همان طور که داشت کیک را میجوید پرسید: -سوفی کی... رز بقیه ی حرفش را خورد.کیک توی گلویش گیر کرد و به سرفه افتاد.وقتی کیک را قورت داد با تعجب گفت: -بئاتریکس؟!