
در این تست قصد آشنایی شما با یکی از مشهورترین رزمی کار ها یعنی بروس لی آشناتون کنیم
لی در سان فرانسیسکو زاده شد و در هنگ کنگ بریتانیا بزرگ شد. پدرش او را از کودکی با صنعت فیلم هنگ کنگ آشنا کرد و به عنوان بازیگر کودک وارد سینما شد. تجربیات اولیه او در هنرهای رزمی شامل وینگچون (زیر نظر ییپ من)، تای چی، بوکس (که با آن توانست در یک مسابقه بوکس هنگ کنگ قهرمان شود) و همچنین مبارزات خیابانی مکرر (در محلهها و روی پشتبامها) بود. در سال ۱۹۵۹، لی به سیاتل مهاجرت کرد و در سال ۱۹۶۱ در دانشگاه واشینگتن ثبتنام نمود.در همین دوران، در حالی که آرزوی بازیگری داشت، به فکر کسب درآمد از طریق آموزش هنرهای رزمی افتاد. او اولین مدرسه هنرهای رزمی خود را در خانهاش در سیاتل افتتاح کرد. پس از مدتی، مدرسه دوم خود را در اوکلند، کالیفرنیا تأسیس کرد. در سال ۱۹۶۴، او در مسابقات بینالمللی کاراته لانگ بیچ کالیفرنیا با اجرای نمایشها و سخنرانی، توجه زیادی را به خود جلب کرد. پس از آن، به لس آنجلس نقل مکان کرد تا به تدریس ادامه دهد و از جمله شاگردان مشهور او میتوان به چاک نوریس، شارون تیت و کریم عبدالجبار اشاره کرد.
زندگی حرفهای لی با مرگ ناگهانی او در ۳۲ سالگی بر اثر ادم مغزی کوتاه شد. با این حال، فیلمهای او همچنان محبوب ماندند، هواداران سرسختی پیدا کردند[و بهطور گسترده مورد تقلید و بهرهبرداری قرار گرفتند. او به یک چهره نمادین در سراسر جهان تبدیل شد، بهویژه در میان چینیها، به دلیل نمایش فرهنگ کانتونی در فیلمهایش، و در میان آسیایی-آمریکاییها، به خاطر شکستن کلیشههای آسیایی در ایالات متحده. پس از مرگش، لی همچنان تأثیر عمیقی بر ورزشهای رزمی مدرن، از جمله جودو، کاراته، هنرهای رزمی ترکیبی و بوکس، داشته است. همچنین، نفوذ او در فرهنگ عامه مدرن، از جمله سینما، تلویزیون، کمیکها، پویانمایی و بازیهای ویدئویی، ادامه دارد. مجله تایم او را یکی از ۱۰۰ شخصیت برجسته قرن بیستم معرفی کرده است.
بروس لی در سن ۱۸ سالگی به منظور فرار از تبهکاران و تنها با ۱۰۰ دلار با کشتی وارد ایالات متحده آمریکا شده و با کمک رئیس رستورانی که در آن کار میکرد در مدرسهٔ فنی ادیسون ثبت نام کرد. سپس با پیشنهاد مشاور خود به تحصیل در رشتهٔ فلسفه مشغول گردید. بروس لی در ابتدای ورودش به آمریکا و برای تأمین هزینهٔ تحصیلش ناگزیر در رستوران کار میکرد اما چون آشپز آن رستوران با او مخالف بود مجبور شد از آنجا خارج شود و به کار پخش روزنامه در سطح شهر پرداخت و شبها نیز مشغول درس خواندن بود تا بتواند در دانشگاه واشینگتن قبول شود.
بروس لی آموزش هنرهای رزمی در آمریکا را از سال ۱۹۶۰ شروع کرد. در آغاز کار او وینگچون آموزش میداد. هنری که بر پایه برداشتها و آموختههایش در هنگ کنگ بود. جان فان کونگ فو (که معنای لغوی آن کونگ فوی بروس لی است) در واقع نامی بود که بروس لی بر روی هنر رزمی خودش گذاشته بود، که اساساً روش تعدیل یافته او در وینگ چون بود. نخستین شاگرد بروس یک جودو کار به نام «جس گلاور» بود که بعدها دستیار او شد. پیش از نقل مکان به کالیفرنیا، لی اولین مدرسهَ هنرهای رزمی اش را در سیاتل با نام «مؤسسهٔ جان فان کونگ فوی لی» افتتاح کرد. لی همچنین روش لگد زنی اش، که شامل لگد مستقیم یونگ چون و لگد قدرتی کونگ فوی شائولین شمالی میشد را ارتقاء بخشید
بروس لی بعد از آموزش تصمیم به شرکت در مسابقات کاراته و نشان دادن تواناییهای خود در هنرهای رزمی گرفت. بدین منظور در سال ۱۹۶۴ در سالن ورزشی لانگ بیچ با اجرای چند حرکت نمایشی با سرعت و قدرتی خیرهکننده نامش بر سر زبانها افتاد.

مشت یک اینچی بروس لی یکی از تواناییهای وی بود که در حضور مخاطبان اجرا شد
بروس لی از ۱۳ سالگی، شاگرد ییپ من استاد وینگ چون کونگ فو شد. پس از ورود به آمریکا آموزش هنر رزمی خود با نام جان فن کونگفو را آغاز کرد. او هرچند در وینگ چون آموزش دیده بود اما به پیروی از یک سبک اعتقاد نداشت و معتقد به استفاده از بهترین تکنیکها از سبکهای مختلف رزمی بود. از آن جایی که به مطالعهٔ فراوان در خصوص انواع سبکهای رزمی میپرداخت ازآن رو با تمامی سبکهای مبارزهٔ غربی و شرقی آشنایی کامل داشت. «اگر انسانی با چهار دست و چهار پا به دنیا آمد میتوان گفت که ضربات به شکل پیچیدهای قابل تولید است، لذا تا زمانی که اینگونه نشده فنون کاربردی و اساسی به همین شکل خواهد بود» و بروس این هنر رزمی را با نام «جیت کان دو» و بدون پیشوند و پسوند نامگذاری کرد.
ایدههای جیت کان دو در سال ۱۹۶۵ در ذهن بروس لی متولد شد. مبارزه با وان جک مان تأثیر بسزایی بر فلسفه مبارزه بروس لی گذاشت. با آن که بروس حریفش را به طرز فجیعی شکست داد، اما معتقد بود که آن مبارزه بیشتر از حد معمول طول کشیده و او نتوانستهاست آنطور که انتظار دارد از تکنیکهای وینگ چون استفاده کند، بهعلاوه او دیگر نمیتوانست به یادگیری و تکمیل هنر رزمی وینگ چون بپردازد چون فرسخها از استادش دور بود. او به سیستمی احتیاج داشت تا به شکوفایی هرچه بیشتر داشتههایش بپردازد. به همین خاطر با تأکید بر «کاربردی بودن، انعطافپذیری، سرعت و کارآمدی» به توسعهٔ سیستم جدیدی پرداخت. او شروع به استفاده از روشهای آموزشی متفاوتی کرد: بدنسازی برای افزایش قدرت، دویدن برای افزایش استقامت، تمرینات کششی برای انعطافپذیری و بسیاری از روشهای دیگر که او دائماً در حال منطبق کردن با سیستمش بود.
لی بر آنچه که «روش بی روشی» مینامیدش بسیار تأکید داشت. ایدهای که بیانگر رهایی از روشهای فرمالیته -همان سبکهای سنتی- بود. بروس لی احساس میکرد سیستمی که او «جان فان کونگ فو» نامیدهاست، محدودکنندهاست و به همین خاطر آن را به آنچه که با نام جیت کان دو توصیفش کرد، تغییر شکل داد. نامی که بعدها از مطرح کردن آن اظهار پشیمانی کرد چون از نام جیت کان دو نیز ویژگیهای خاصی برداشت میشد که هر سبکی به نوبه خود ادعا میکرد، درحالیکه ایدهٔ هنر رزمی او خروج از هر گونه عوامل محدودکننده بود.
بعد از نمایش لانگ بیچ یک کارگردان که اتفاقاً در سالن حضور داشت به ملاقات بروس لی رفت و از وی خواست در سریال «زنبور سبز» به ایفای نقش بپردازد و بروس هم پذیرفت و این مقدمهای شد برای ورود بروس لی به سینما. (البته بروس لی در کودکی نیز در چند فیلم ایفای نقش کرده بود چون پدر او بازیگری هنگ کنگی بود او در ۶ ماهگی گریم شد و نقش شاهزاده را بازی کرد و در ۶ سالگی نقش کودک دزدی را و در ۱۱ سالگی فیلم غازهای وحشی را بازی کرد)
بعد از موفقیت بروس لی در هنگ کنگ هالیوود به سراغ بروس لی آمد و کمپانی برادران وارنر از وی در خواست کرد که در فیلم «اژدها وارد میشود» به ایفای نقش بپردازد به همین دلیل بروس لی «بازی مرگ» را رها کرده و در «اژدها وارد میشود» که اولین فیلم جهانی وی بهشمار میرفت به ایفای نقش پرداخت.
بروس لی بعد از بازی در چند سریال و فیلم سینمایی مانند سریال زنبور سبز، فیلم سینمایی مارلو، مجموعه تلویزیونی لانگ استریت و… در آمریکا تصمیم گرفت به هنگ گنگ بازگردد و برای هم میهنانش نیز چند فیلم بازی کند که بلافاصله با استقبال شرکتهای فیلمسازی روبه رو شد اول فیلم راهب کوهتانگ و توسط استودیو گلدن هاروست و کارگردانی «لو وی» کارگردان معروف چینی به ایفای نقش در فیلمهای رئیس بزرگ و ضربه نهایی پرداخت که این فیلمها رکورد فروش تمامی فیلمهای هنگ کنگی را شکست. بعد از این فیلمها همه به این نتیجه رسیدند که بدون شک بروس لی برترین رزمی کار دنیاست. سپس بروس لی خود تصمیم گرفت فیلم بسازد بدین منظور در سال ۱۹۷۲ شرکت فیلمسازی خود به نام «شرکت فیلمسازی کنکورد» را دایر کرد و خود کارگردانی فیلم «راه اژدها» یا «بازگشت اژدها» را به عهده گرفت. این فیلم در هنگ کنگ مجدداً رکورد فروش فیلمهای قبلی بروس را شکست. در این دوران بروس لی با موج پیشنهادهای شرکتهای فیلمسازی مواجه گشت و وی در چهارمین فیلم معروف خود «بازی مرگ» به ایفای نقش پرداخت. در این فیلم توسط دشمنانش زخمی گشت اما به دلیل فوت ناگهانی بروس لی فیلم ناتمام باقیماند.
در سال ۱۹۷۰ بروس لی به دلیل تمرینات سنگین به بیماری فتق دیسک بینمهرهای دچار میشود. پزشک او را از ادامهٔ ورزش منع کرده بود اما او با تزریق موضعی کورتیزون درد ناشی از این بیماری را کنترل میکرد. بروس دو ماه قبل از مرگ و در هنگام انجام کار دوبله برخی دیالوگهای فیلم اژدها وارد میشود در استودیو گلدن هاروست واقع در هنگ کنگ دچار سردرد و سپس تشنج میشود که سریعاً به بیمارستان باپتیست هنگ کنگ منتقل شده و پزشکان مشکل او را تجمع بیش از حد آب در فضای داخل سلولی یا خارج سلولی در مغز (اِدِمِ مغزی) تشخیص میدهند. در روز مرگ بروس لی نیز همین علائم مجدد بر او تکرار میشود. بروس با تهیهکننده فیلم ریموندجو در ساعت ۲ بعدازظهر روز ۲۰ ژوئیه ۱۹۷۳ قرار داشت. آن دو در مورد ساخت فیلم بازی مرگ با یکدیگر مشورت کردند و تا ساعت ۴ بعدازظهر با هم صحبت کردند و بعد به خانه بتی تینگچی بازیگر تایوانی الاصل که نقش اصلی زن فیلم بازی مرگ را داشت رفتند. بعد از ساعتی چو آنجا را ترک میکند و بروس و بتی با هم شام میخورند.
همسرش لیندا میگفت: او هیچگاه دوست نداشت عمر طولانی داشته باشد. زیرا او نمیتوانست تحمل کند که قدرت بدنیش با کهولت سن روز به روز تحلیل رود. بروس لی میگفت اگر من باید فردا بمیرم هیچ شکایتی ندارم. من به آرزوهایم دست یافتهام و در دنیا آنچه را که میخواستم انجام دادهام. از زندگی انتظار بیشتری ندارم آرامگاه او در سیاتل آمریکا در خیابان گارفیلد میباشد
سرانجام بروس لی در ٣٢ سالگی بر اثر ادم مغزی جان باخت (بروس لی زاده شش آذر هزار سیصد نوزده است و در سال بیست و نه تیر هزار سیصد پنجاه و دو جان باخت)
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
مامانم صدام میزنه بروسلی 😭
😂