
افسانهها همیشه جذاباند. هر کشوری افسانههای خاص دارد که در آن میتوان با فرهنگ، آمال و آرزوهای مردم آن قوم آشنا شد. بریتانیای کبیر نیز از این امر مستثنی نیست. در این پست، با افسانه شاه آرتور آشنا میشوید.
تولد و کودکی شاه آرتور افسانه شاه آرتور در روزهای دور، در سرزمینی که امروز به نام بریتانیا میشناسیم، آغاز میشود. آرتور، فرزند پادشاه اوتر پندراگون، در زمانی به دنیا آمد که بریتانیا در دامنههای اختلاف و فرقهای نابود میشد. شاه آرتور به سرپرستی مرلین، جادوگر معروف و حکیم، تربیت شد و از کودکی خود را برای رهبری و فرمانروایی آماده کرد.

شمشیر در سنگ: تاج گذاری آرتور در این قسمت افسانه شاه آرتور به نقطه اوج خود میرسد وقتی او شمشیر افسانهای، اکسکالیبور، را از سنگ بیرون میکشد. این کار، که فقط توسط پادشاه واقعی قابل انجام بود، باعث شد آرتور به عنوان شاه مورد پذیرش قرار گیرد. در این قسمت از داستان نوجوانی ساده خود را به تمامی مردم سرزمین خود اثبات کرده و آغاز به پادشاهی میکند.

دوران حکومت و نقش میزگرد در زمان حکومت آرتور، میزگرد نقش مهمی را ایفا کرد. این میز، که جایگاهی برای شوالیههایی که به نام آرتور میجنگیدند، برقرار بود، نمادی برای برابری و عدالت است. بزرگترین شوالیهها، مثل سر لنسلات، سر گاوین و سر گالاهاد، با هم در این میز نشسته و بر خیر و برکت بریتانیا میاندیشیدند.

گذشته پنهان و پایان مأموریت: با این حال، شاه آرتور با چالشهای فراوانی روبرو شد. از جمله خیانت مورگانا لفی، خواهر ناتنی او، و رابطه مخفیانه میان همسرش، ملکه گونیور، و بهترین شوالیهاش، سر لنسلات. این مشکلات باعث ایجاد تقسیم بندی در دربار و ضعف بریتانیا شد.

پایان کار آرتور: در نهایت، شاه آرتور در جنگ کاملان با موردرد، پسر ناتنی و خیانتکار خود، به مرگ میرسد. اما قبل از مرگ، او شمشیر خود را به سر بدیور، یکی از شوالیههای وفادار، میدهد تا آن را به دریاچه بازگرداند. بازگشت شمشیر به دریاچه، پایان دوران افسانهای شاه آرتور را نشان میدهد.

میراث شاه آرتور: افسانه شاه آرتور، بیشتر از هر چیزی، به عنوان یک میراث فرهنگی تلقی میشود. این افسانه، تاثیر بسیاری بر روی ادبیات، هنر، سینما و تلویزیون داشته است. شخصیتهایی مانند مرلین، گوئینوور، الیاس، گالاهاد و لنسلات، همگی در این داستانها وجود دارند و به تصویرسازی دنیای خیالی بریتانیای باستان کمک میکنند. همچنین، افسانه شاه آرتور به عنوان نمادی برای برابری، عدالت و شجاعت در جامعه مورد استفاده قرار گرفته است. شخصیت شاه آرتور به عنوان یک پیشرو در مبارزه با ستم و نابرابری، در جهت ایجاد جامعهای عادلانه و مساوی، مورد توجه و تحسین قرار گرفته است. بسیاری از شهرهای بریتانیا، از جمله گلاستر، کرنوال و تینتاگل، به عنوان محلهایی که مرتبط با افسانه شاه آرتور هستند، شناخته میشوند. همچنین، شمشیر افسانهای اکسکالیبور، به عنوان یک نماد ملی، در پرچم و دیگر نمادهای بریتانیا به کار رفته است. (تصویر بالا مرگ شاه آرتور را نشان می دهد)

نتیجهگیری: افسانه شاه آرتور، یکی از محبوبترین و مشهورترین داستانهای قرون وسطی است که تاثیر بسیاری بر روی فرهنگ جهان داشته. شاه آرتور به عنوان شخصیتی قهرمان، شجاع، عادل و برابریخواه، در جامعه مورد تحسین قرار گرفته است. همچنین، شخصیتهای دیگری مانند مرلین، گوئینوور، گالاهاد و لنسلات، به تصویرسازی دنیای خیالی بریتانیای باستان کمک کردهاند. این افسانه، به عنوان یک میراث فرهنگی، همچنان در جامعه و فرهنگ جهانی، مورد توجه و تحلیل قرار میگیرد.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
هنوز بازیشو دارم
واقعا عالی بود 😼
انیمیشن ویزاردز خیلی خوب این ماجرا هارو پوشش داده.
پست عالی بود خسته نباشید
ممنون