
صحبتی نیست

فردوسی؛ یوتیوبری که وقتی حرف میزنه، احساس میکنی داری پادشاهی رو تعلیم میبینی. اگه فردوسی توی یوتیوب بود، قطعاً از اونایی بود که تو هر ویدیوش با صدای حماسی میگفت: «درود بر تو ای جوان دلیر! امروز دربارهی غرش شیر در میدان رستم صحبت میکنیم!» کانالش پر از ویدیوهای داستانی بود: "چگونه رستم، دیو سفید را شکست داد؟ (با انیمیشن!)" "۱۰ اصلِ شجاعت از نظر زال (درسهایی برای زندگی امروز)" "واکنش به کملایکترین کامنتها با لحن شاهنامهای!" فنهاش هم یه لقب خاص داشتن، مثلاً: "پهلواننماها" یا "جوانان دیار توس"! گاهی وسط ویدیو یه جمله میگفت که ملت فریاد میزدن: «واااااااای اینو باید تتو کنم!» مثلاً: "تو نیکی کن و دکمهی سابسکرایب بفشار، که در یوتیوب بماند یادگار!" با اون صدای بم و لحن باابهت، حتی تبلیغ اسپانسر هم جوری میگفت که حس میکردی با شمشیر داری از برند دفاع میکنی. در یک کلام: فردوسی، پدر کانتنتِ حماسیِ ایرانی؛ با دوزی از مرام، ادب، و غرور ملی. و احتمالاً شعار کانالش این بود: "ز گفتار دهقان یکی داستان، بخوان و سابسکرایب کن، ای پهلوان!"

خیام؛ اون یوتیوبری که وقتی ویدیو میبینی، بعدش میری یه ساعت سقف نگاه میکنی. اگه خیام امروز زنده بود، از اون یوتیوبرایی میشد که با یه لبخند آرام، مینشست جلوی دوربین، یه دفتر شعر باز میکرد، و میگفت: «خب رفقا، امروز قراره درباره "هیچ" حرف بزنیم...» مخاطبهاش دو دسته بودن: یا عمیقاً عاشقش میشدن و با هر شعرش existential crisis میگرفتن یا کلاً نمیفهمیدن چی گفت و فقط برای صداش میموندن تو کانال. گاهی وسط حرفاش مکث میکرد، به دوربین خیره میشد، و میگفت: «شاید فردا نیاد، ولی بذار امروزمون رو بفهمیم.» و ملت تو کامنتا با چشمهای اشکی مینوشتن: «خیام مرسی که هستی...» جوری میتونست یه بیت بگه که انگار همزمان داری به دنیا، عشق، مرگ و فیزیک کوانتوم فکر میکنی. در یک کلام: یه فیلسوفِ شاعرِ آرام با ذهنی انفجاری. و عجیبترین چیز؟ اصلاً سعی نمیکرد تاثیرگذار باشه، ولی همه رو متحول میکرد.

اگه فروغ امروز توی یوتیوب بود، کانالش یه ترکیب بینظیر از «آموزش میکاپ مینیمال»، «واکنش به کلیپهای عاشقانه شکستخورده»، و «دکلمه شبانه با نور شمع» میشد. شروع هر ویدیو: «سلام به همه ی جانهای تشنه معنا... امروز با یک کرمپودر ملایم میریم سراغ دلتنگیهای بیپایان...» توی بکگراند، تابلوهایی از شعرهاش با فونت نستعلیق روی دیوار بود، و کنار دستش همیشه یه فنجون چای، یه گل پژمرده، و یه دفتر پر از شعرهای منتشرنشده دیده میشد. هر از گاهی هم وسط میکاپ یه بیت میخوند که ملت تو کامنتا بزنن: «😭😭 دلم شکست، لایک کردم!» اسم کانالش چی میشد؟ "فروغگرام" یا "میکاپ با فروغ، غم با معنا" و پایان هر ویدیو: «یادتون نره سابسکرایب کنین، چون زندگی فقط سایهای از ناپایداریه... و این ریمل ضد آب نیست.»

اگر حافظ امروز زندگی میکرد، بدون شک یکی از تأثیرگذارترین یوتیوبرهای ایران میشد. با دیوانش در یک دست و میکروفن حرفهای در دست دیگر، محتواهایش نه تنها از اشعار ناب فارسی پر میشد، بلکه لحظات پندآموز و طنزآمیز از دنیای مدرن رو هم به سبک خود، با شوخیهای دلنشین به اشتراک میگذاشت. حافظ، هم در دنیای شعر و هم در دنیای دیجیتال، جایی برای جدی گرفتن تمام این پیچیدگیها نداشت. میشد انتظار داشت که ویدیوهایش شامل «فال حافظ آنلاین» باشد، جایی که طرفدارانش همزمان با نوشیدن چای، دیوانهوار در جستجوی معنا و حکمت از دل اشعارش باشند. مطمئناً برای هر لحظهای که این شاعر بزرگ به دنیای مدرن وارد میشد، به دنبال شادی و طنز هم میگشت. قطعا اسم کانال یوتیوبش هم چیزی مثل "حافظلایو" یا "حافظسرای دیجیتال" میشد. و در پایان هر ویدیو هم برای جذب دنبالکنندگان، میگفت: «صبحتان بخیر، دنبال کنید که زندگی همچون یک فال حافظ است، هیچوقت نمیدانی چه تقدیری در انتظار شماست!» 🖤🎥
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
وای خیلی قشنگ بوددد😭💘
همشونو سابسکرایب میکردممم
جالب بود و عالی
بنده همه رو سابسکرایب میکردم
چه با حال
ಡ ͜ ʖ ಡ
چه باحال!
عالی بود !
متفاوت بود
اول؟