
داستان و گذشته لیدر خودخواه و بدجنس، و البته مغر متفکر بند خاص گوریلاز. [اگه آشنایی ندارید میتونید به پست قبلی ام مراجعه کنید]

مورداک در ۶ ژوئن ۱۹۶۶ در شهر استوک-آن-ترنت انگلستان به دنیا آمد. داستانهای مختلفی درباره تولد او وجود دارد، اما یکی از شایعات این است که مادرش او را در یک آسایشگاه روانی به دنیا آورد و سپس او را جلوی در خانه پدرش، سباستین نیکالس، رها کرد.

کودکی مورداک با آزار و اذیت فراوان همراه بود. پدرش، سباستین، مردی دائمالخمر و بدرفتار بود که مورداک را مورد آزار کلامی قرار میداد و او را مجبور میکرد تا در مکان های مختلف برای پول اجراهای تحقیرآمیز انجام دهد. - این تجربیات تلخ، تأثیر عمیقی بر شخصیت مورداک گذاشت و باعث شد تا او مصمم شود که هرگز تحت فرمان دیگران روی صحنه نرود. او همچنین در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار میگرفت و برادر بزرگترش، هانیبال، نیز بارها بینی او را شکست. به خاطر همین مورداک نسبت به بقیه بینی غیرطبیعی دارد. [مورداک در نوجوانی اش]

[مورداک و گیتارش در تور استودیو کونگ_ MTV cribs] با وجود کودکی سخت، مورداک به موسیقی علاقهمند شد. برادرش او را با سبکهای داب و پانک آشنا کرد، اما علاقه اصلی مورداک به بلک متال بود. او رویای تبدیل شدن به یک ستاره راک مشهور را در سر داشت. در همین دوران، او به معامله کردن با آدم های بد روی آورد و گفته میشود که معاملهاش به این گونه بود که: در ازای روحش، به یک ستاره راک مشهور تبدیل شود و گیتار بیس معروفش "El Diablo" را به دست آورد.

مورداک پس از تلاشهای ناموفق در گروههای مختلف، به دنبال اعضای جدیدی برای گروهش بود. داستان آشنایی او با ۲-دی (خواننده و کیبوردیست گروه) بسیار عجیب است. مورداک برای سرقت از فروشگاه موسیقی که ۲-دی در آن کار میکرد، با ماشین خود به ویترین مغازه کوبید. این تصادف باعث شد یکی از چشمهای ۲-دی آسیب ببیند و به کما برود. مورداک به جای زندان، محکوم به مراقبت از ۲-دی شد. در یک حادثه دیگر، مورداک در حین رانندگی بیملاحظه، باعث شد ۲-دی از ماشین به بیرون پرتاب شود و چشم دیگرش نیز آسیب ببیند و از کما خارج شود؛ نام ۲-دی (به معنی دو ضربه) نیز از همین جا آمد. مورداک با دیدن ظاهر جدید و صدای ۲-دی، او را به عنوان خواننده گروه انتخاب کرد.

[مورداک تبلیغات ساختمان را در سپتامبر 1998 به صورت آنلاین پیدا کرد. او و ۲-دی استودیو را خریداری کردند که به عنوان یک استودیوی خالی از سکنه متروک توصیف شد. مورداک نام استودیو را به کنگ تغییر داد و به این نتیجه رسید که این مکان عالی برای دفتر مرکزی گوریلاز است. مورداک و ۲-دی به استودیو Kong نقل مکان کردند و آن را به خانه خود تبدیل کردند.] زمانی که راسل در یک فروشگاه موسیقی به نام "Record Store" در منطقه سوهوی لندن کار میکرد، مورداک او را پیدا کرد. مورداک که به دنبال یک درامر برای گروه تازهتأسیس خود بود، راسل را دزدید و او را به استودیوی کنگ (Kong Studios)، که محل استقرار گروه بود، برد. در ابتدا، راسل تمایلی به پیوستن به گروه نداشت، اما پس از شنیدن نمونههای اولیه موسیقی که مورداک و ۲-دی ساخته بودند، به طرز عجیبی مجذوب آنها شد و در نهایت تصمیم گرفت به عنوان درامر به گوریلاز بپیوندد.

[اولین حضور نودل] پس از اینکه مورداک، ۲-دی و راسل گروه را تشکیل دادند، آنها به یک گیتاریست نیاز داشتند. برای پیدا کردن عضو چهارم، آنها در یک روزنامه موسیقی آگهی دادند. مدت کوتاهی پس از انتشار آگهی، یک جعبه (بسته پستی) بزرگ از طریق شرکت FedEx از ژاپن به در استودیوی کنگ (Kong Studios)، محل استقرار گروه، تحویل داده شد. وقتی اعضای گروه جعبه را باز کردند، دختربچهای ژاپنی از داخل آن بیرون پرید. این دختربچه که حدوداً ۱۰ سال داشت، نمیتوانست به انگلیسی صحبت کند و تنها کلمهای که به زبان میآورد، "Noodle" (به معنی رشته فرنگی) بود. به همین دلیل، گروه او را نودل نامید. با وجود سن کم و مشکل زبان، نودل یک گیتار به همراه داشت و با اجرای یک ریف (riff) گیتار فوقالعاده، مهارت شگفتانگیز خود را به نمایش گذاشت و بلافاصله به عنوان گیتاریست اصلی گروه پذیرفته شد. به این ترتیب، نودل به عنوان آخرین عضو و گیتاریست اصلی به گوریلاز پیوست و بخش مهمی از صدا و هویت گروه شد.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)