سندروم رنگی رنگی

سندروم INTP داشتن این شکلیه که هیچوقت نمیتونی از دست افکار سمی و تاریک توی سرت خلاص بشی یا اونقدری خودت رو خوب نمیشناسی که حتی بدونی چی داره از درون عذابت میده و تنها کاری که ازت برمیاد خودخوریه.

سندروم ISTP داشتن این شکلیه که دائماً از زیر مسئولیت در میری و اجازه نمیدی رابطه‌ت با بقیه پیشرفت کنه یا حداقل به یه نقطه ی ثابت برسه چون نسبت به آینده خوشبین نیستی و فکر میکنی قراره تهش یه اتفاق بد بیوفته.

سندروم INTJ داشتن این شکلیه که در ظاهر نشون میدی همه چیز تحت کنترلته و هیچ مشغله یا مشکلی توی زندگیت نداری اما حقیقت اینه که سلامت جسم و روانت رو انداختی دور چون هنوز بلد نیستی از خودت مراقبت کنی.

سندروم ISTJ داشتن این شکلیه که به جای رو در رو شدن با واقعیت عادت داری همیشه به بدترین احتمالات و سناریوهای آخرالزمانی فکر کنی و خودت رو موظف بدونی که همه ی مشکلات و بدبختی‌های دنیا رو به دوش بکشی.

سندروم INFP داشتن این شکلیه که تا خودِ صبح بیدار میمونی و اینقدر به مغزت فشار میاری که سر رندوم ترین چیزا احساساتی میشی و چون دنیای واقعی همیشه بهت آسیب زده ترجیح میدی توی تخیلات خودت زندگی کنی.

سندروم ISFP داشتن این شکلیه که روزهایی که اعصابت داغونه یا بی حوصله ای به جای ریلکس کردن به هرکی که نزدیکت میشه میپری اما یکم که میگذره پشیمون میشی و هر دفعه باید توضیح بدی منظور بدی نداشتی.

سندروم INFJ داشتن این شکلیه که دور خودت یه دیوار آهنی بلند کشیدی و به احدی اجازه نمیدی بهت نزدیک بشه چون از همه زخم خوردی اما با این حال دوست داری یه نفر درکت کنه و اون آرامش سابق رو بهت برگردونه.

سندروم ISFJداشتن این شکلیه که تبدیل میشی به چسب زخم آدم‌هایی که ذره ای ارزش واست قائل نیستن تا صرفاً از دستشون ندی و هرشب موقع خواب به سقف اتاقت خیره میشی و از خودت میپرسی چرا اینکارو کردی.

سندروم ENTP داشتن این شکلیه که با وجود استرسی که برات خورد و خوراک نذاشته همچنان نمیتونی به خیلی از کارهات برسی یا حتی جواب پیام دوستات رو بدی طوریکه انگار رسما فلج شدی و حتی خواب هم نمیتونه فیکست کنه.

سندروم ESTP داشتن این شکلیه که یه وقتایی موقع صحبت کردن فیلتر نداری که در نتیجه به طور ناخواسته باعث ناراحتی بقیه میشه و از بس که از این شاخه به اون شاخه پریدی نمیدونی داری با زندگیت چیکار میکنی و همش سردرگمی.

سندروم ENTJ داشتن این شکلیه که جلوی همه ماسک به چهرت میزنی تا خودت رو محکم جلوه بدی اما وقتی تنهایی تمام احساساتی که روی هم جمع کردی یهو فوران میشن و بابت اشتباهات گذشته برای هزارمین بار خودزنی میکنی.

سندروم ESTJداشتن این شکلیه که دلت میخواد به تمام بخش‌های زندگیت نظم ببخشی چون میترسی کنترل اوضاع از دستت خارج بشه ولی توی مووآن کردن از جزئی ترین اتفاقات گذشته کم آوردی و فقط داری درجا میزنی.

سندروم ESFP داشتن این شکلیه که بخاطر شخصیت خاصی که داری مردم الکی ازت ایراد میگیرن و هر چقدر هم که زور بزنی هیچوقت به تلاش‌هات توجه نمیشه با این وجود که برای به اینجا رسیدن خیلی زحمت کشیدی.

سندروم ENFP داشتن این شکلیه که سرعت تغییر کردن مودِت دیگه از دست خودت هم خارجه و هر وقت که میخوای یه نفس راحت بکشی یادت میوفته باید با کلیشه های نادرستی هم که درموردت وجود داره کلنجار بری.

سندروم ESFJ داشتن این شکلیه که در ظاهر شخصیت حمایتگری داری و با همه خوش برخوردی ولی در باطن گاهاً به قصد و نیت اطرافیانت بدبین میشی و یه حسی مدام بهت میگه که داره از مهربون بودنت سوءاستفاده میشه.

سندروم ENFJ داشتن این شکلیه که حال منفی بقیه همیشه روی خودتم تاثیر داره ولی با این وجود همه رو راضی و خوشحال نگه میداری وگرنه اینقدر رفتارشون رو آنالیز میکنی که واست تبدیل به یه مشغله ی ذهنی میشه.