
ده تا از افسانه های جالب چینی که از گذشته ها به جا مانده

۱۰.افسانه آینهها وقتی در آینه نگاه میکنید، چه میبینید؟ خودت، درسته؟ بدون شک، پاسخ چهره خودتون هست، اما این چیزی نیست که چینیها در دوران باستان معتقد بودند. آنها فکر میکردند که انعکاس در آینه اصلاً یک انعکاس نیست، بلکه گونهای از سیاره دیگری است. افسانه های چینی در مورد آینه میگویند که این موجودات برای یادگیری رفتارهای ما از ما تقلید میکنند. در نهایت وقتی آماده میشدند از آینه بیرون میآمدند و جای ما را در دنیای واقعی میگرفتند. همچنین اعتقاد بر این بود که موجوداتی از گذشته در تشنگی جایگزینی، به مردم حمله کرده بودند. اما سرانجام توسط امپراتور هوانگ دی متوقف و به خانه اصلی خود بازگردانده شدند. موجودات طرف دیگر «ماهی» نامیده میشدند و اعتقاد بر این بود که میتوان آنها را برای یک ثانیه از گوشه چشم دید. تصور میشد که آنها نگهبانانی هستند که در دروازه رابط بین دو جهان ایستاده بودند.
۹.افسانه میمون یک مقام دولتی به نام وو چنگ ان در رمان محبوب خود، سفر به غرب، افسانهای را درباره پادشاه میمون، سان ووکانگ، بیان میکند. سان ووکونگ معروفترین میمون چین است. گفته میشود که او از یک تخم سنگی متولد شده است که از یک صخره جادویی در کوه میوه و گل بیرون آمده است. بر اساس افسانه های چینی، سان قبلاً بسیار شیطون و مشتاق به تسخیر جهان بود و برای رام کردن او تلاش زیادی از بودا لازم بود. شاه میمون با طبیعت حریص، اما شاد، کنجکاو و بسیار محبوبش مشخص میشود. او بعدها در زندگی خود، بهعنوان همراه وفادار راهب ژوانزانگ در سفر ماجراجویانهاش از چین به هند با او سفر کرد و دوباره بازگشت.

۸.پیشگویی اسب تک شاخ اسطوره پیشگویی اسب تک شاخ در زندگی کنفوسیوس ظهور کرد. این داستان اسب تک شاخ، چی لین را معرفی میکند که برای چینیها حیوانی مقدس محسوب میشود. این موجود در افسانههای چینی، شباهت کمی به تک شاخ اسطورههای اروپایی دارد و ترکیبی از موجودات زیادی از جمله آهو، گاو نر، اژدها و اسب است. چی لین در اسطورهها بهعنوان حیوانی صلحجو و ترسو به تصویر کشیده شده است که به بیگناهان آسیبی نمیرساند، اما اگر خشمگین شود، با شاخ خود به افراد شرور ضربه میزند. گفته میشود که سربازان وفادار نشان چی لین را روی لباس خود گلدوزی میکردند تا نشان دهند که چقدر وظیفهشناس هستند. در طول قرن چهاردهم، یک زرافه واقعی به دربار امپراتوری فرستاده شد و بسیاری از ناظران ادعا کردند که این زرافه تناسخ اسطورهای چیلین است.

۷.الهه ماه Chang-O، الهه چینی ماه، موضوع چندین افسانه در اساطیر چینی است. اسطوره الهه ماه حول محور هو یی کماندار، اکسیر زندگی، امپراتور خیرخواه و ماه میچرخد. این داستان محبوب و جالب در مورد Chang-O شما را به گذشتههای دور میبرد؛ جایی که ۱۰ پسر امپراتور جید به ۱۰ خورشید تبدیل شدند. ۱۰ خورشید به آسمان طلوع کردند و زمین را سوزاندند و بقای بشر را به خطر انداختند. کماندار یی ۹ تا از این خورشیدها را ساقط کرد و تنها یکی را باقی گذاشت. سپس یی با اکسیر جاودانگی پاداش گرفت. یک روز، زمانی که یی برای شکار خارج شده بود، شاگردش فنگ منگ وارد خانه او شد و سعی کرد اکسیر را از همسر یی، چانگ ای، بگیرد. اما چانگ از دادن اکسیر به فنگ منگ امتناع کرد و خودش تمام آن را نوشید. طبق افسانه های چینی، همسر یی با مصرف آن بیوزن شد و بهسوی آسمان پرواز کرد و به عنوان پناهنده روی ماه ماند.(کتاب دختر مهتاب درباره این افسانه است)
۶.کماندار بزرگ یی در بسیاری از اساطیر چینی باستان، ما میتوانیم خدایان را ببینیم که به مردم کمک میکنند. اما گراند آرچر یی یکی از معدود فانیانی است که به خدایان کمک کرده است. او با مهارت زیاد خود در تیراندازی با کمان شناخته میشود. اعتقاد بر این است که هو یی بین سالهای ۲۴۳۶ و ۲۲۵۵ قبل از میلاد میزیسته است. افسانههای چینی مربوط به او با مردم جنوب غربی چین مرتبط است. یی یکی از معروفترین کمانداران آن زمان بود. اعتقاد بر این است که یی ماه را در طی یک خسوف نجات داد. همچنین گفته میشود که هو یی ۹ خورشید از ۱۰ خورشیدی را که در دوران ماقبل تاریخ زمین را میسوزاندند، ساقط کرده است.
۵.یو زمین را بازسازی میکند افسانه یو کبیر بر اساس افسانه های چینی مربوط به سالهای ۲۲۰۵ تا ۲۱۹۷ قبل از میلاد است. مانند تمام نیمه خدایان در دوران باستان، یو کبیر میتوانست هر زمان که لازم بود خود را به شکلهای مختلف تغییر دهد. او میتوانست خود را به یک خرس، یک اژدها یا یک انسان تبدیل کند. یو اولین کسی است که موقعیت خود را به عنوان فرمانروا به فرزندان خود منتقل کرد و اولین سلسله، سلسله شیا را ایجاد کرد. با این حال، به دلیل فقدان شواهد باستان شناسی، سلسله شیا هنوز یک افسانه باقی مانده است. یکی از افسانههای متعدد در مورد یو از تولد فوقالعاده او میگوید که در آن به مردی به نام گان گفته شد که یک سیل بزرگ را کنترل کند. او یک تکه خاک جادویی از بهشت دزدید تا آب را پشت سد مهار کند. شانگدی یا خدای برتر که از او خشمگین شده بود، دستور اعدام او را صادر کرد. پس از حدود سه سال، بدن گان به طور معجزهآسایی حفظ شد و پسری به دنیا آمد. او دایو بود، که پس از سالها تلاش و کوشش، راههای خروجی دریا را از طریق لایروبی و با کمک اژدها فراهم کرد و بدین ترتیب زمین را برای سکونت انسانها مناسب ساخت.
۴.جنگ آب گونگ گونگ، با نام مستعار کانگ هوی، خدای آب چینی، یکی از شخصیتهایی است که اغلب در افسانه های چینی باستان توصیف شده است. او در داستانها با موهای قرمز و دم مار به تصویر کشیده شده است. گونگ گونگ در متون مختلف اساطیری به عنوان مسئول سیلهای ویرانگر معرفی شده است. او در مدت کوتاهی پس از خلقت مردم برای به دست گرفتن کنترل زمین کشتی گرفت. قبل از گونگ، ژورنگ، خدای آتش، جهان را مسالمت آمیز اداره میکرد. اما زمانی که گونگ حاکم شد، میخواست نفوذ خود را با افزایش مقدار آب در جهان، یعنی هفت دهم آب به سه دهم خشکی، گسترش دهد. بنابراین او بارانهای شدیدی فرستاد و در یک جنگ قدرت با ژرونگ به نابودی جهان نزدیک شد. برای مقابله با نیروهای مخرب گونگ و ژرونگ، نووا، خالق مردم، در این افسانه ظاهر میشود. گونگ اغلب به عنوان یک خدای ویرانگر باستانی دیده شده و برای بسیاری از فجایع کیهانی دیگر مقصر شناخته میشود. طبق گزارشها، گونگ گونگ در نهایت کشته یا به تبعید فرستاده میشود.
۳.فوشی به مردم میآموزد کهنترین اسطورهها شامل ۱۰ پادشاه یا خدای افسانهای است که مردم را در آغاز ماقبل تاریخ، حدود ۳۰۰۰ تا ۲۱۹۷ قبل از میلاد، راهنمایی میکردند. آنها نیمه خدایان بودند که در میان مردم زندگی میکردند و قوانین تمدن را به آنها میآموختند. فوشی اولین فرمانروای این دوره جادویی بود. بسیاری از محققان بر این باورند که داستان او بر اساس یک پادشاه واقعی است که بین سالهای ۲۹۵۳ و ۲۷۳۶ قبل از میلاد میزیسته است. در تمام گونههای متعدد این افسانه های چینی، فوشی به عنوان یک شخصیت محبوب به تصویر کشیده شده است که مهارتهای بقا را به انسانهای اولیه آموزش داده است. او به مردم یاد داد که چگونه از آتش استفاده کنند، چگونه آشپزی کنند، چگونه بنویسند و بسیاری از مهارتهای دیگر مانند شکار، ماهیگیری و فالگیری. برخی اسطورهها فوشی را دارای بدن انسان و برخی دیگر او را دارای سر انسان و بدن مار نشان میدهند. در بسیاری از داستانها او را شوهر نوا و آنها را خالق تمدن میدانند.
۲.Nuwa ، مردم را میآفریند نووا، الهه نوع بشر، یکی از محبوبترین شخصیتها در اساطیر چین باستان است. بر اساس اسطورهها، نوا انسان را آفرید و ستون بهشت و گوشههای شکسته زمین را که گونگ گونگ در اثر خشم ویران کرده بود، تعمیر کرد. در افسانههای چینی، نووا به عنوان حامی خواستگاران در نظر گرفته میشود. او بهعنوان همسر فوشی به ایجاد مدلی برای ازدواج کمک کرد و رفتار بین دو جنس را تنظیم کرد. همچنین گفته میشود که نووا یک قصر دوستداشتنی ساخته است که نمونه اولیه شهرهای بعدی چین شد. گفته میشود که مصالح کاخ یک شبه توسط ارواح کوهستانی تهیه شده است.

۱.پانکو (پانگو) جهان را میآفریند اولین افسانههای چینی حاوی داستانهای بسیاری از فرمانروایان شگفتانگیز دوران باستان است، اما هیچ داستانی درباره آفرینش وجود ندارد. داستان پانکو (معروف به پانگو) احتمالاً نزدیکترین نسخه چینی از یک افسانه خلقت است. پانگو شخصیت اصلی افسانههای خلقت تائوئیست چینی است. گفته میشود که پانگو، اولین انسان است که از تخم کیهانی خلق شده و دارای دو شاخ، دو عاج و بدنی پرمو بود. طبق اسطورههای باستانی، گفته میشود که پانگو با بریدن درهها و چیدن کوهها، زمین را شکل داده است. همه اینها با استفاده از دانش او از یین و یانگ، اصل اجتنابناپذیر دوگانگی در همه چیز، انجام شد.

چین کشوری پهناور و پر از رمز راز است که در طول تاریخ طولانی اش افسانه های زیادی توسط مردم و نویسنگان ساخته شده که هر کدام داستان جالب و مختص به خودش را دارد ؛ و ما با خواندن افسانه ها به تاریخ این کشور پی میبریم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
معرکه بود
مرسی♡