معرفی اوسیم

خب من طبق نظرسنجی که گذاشتم و سه تا شرکت کننده داشت خواستم اوسیم رو معرفی کنم(هرچند تغییر کرده و من نقاشیم فعلا خیلی خوب نشده دادم AI انشالله میکشم می‌ذارم چارسو) تصویر فقط برای یه طرحی از اوسیه

خب این که می‌بینید اوسیمه که فعلااااا با AI درستش کردم وگرنه بعدا میکشمش اسمش هیکاری هست(بلی) و خب داستانش رو از اسلاید بعد میگم( ببخشید تصویر نمیذارم از اسلاید بعد چون همین یه دونه خوب بود توشون و خب طرح اصلی اوسیم نیست)

گذشته هیکاری: آن سوی ابر ها، در میان ستارگان ، پادشاهی زیبایی وجود داشت، فرشتگان آسمانی در پادشاهی زندگی میکردند، هر کدام مسئولیت کاری را بر عهده داشتند که آنها را پیشوند نگهبانان فرا میخواندند

هیکاری, ستاره درخشان پادشاهی که نیز با نام نگهبان امید شناخته میشد مسئول از بین بردن غم و پیشوا کردن شادی و محبت به کائنات بود،

روزی، او معشوقه خود را از دست داد، آن روز او آنقدر گریه کرد تا اشک هایش تبدیل به آب مقدس رودها شدند که از آنها با رنگ طلایی یاد میشود، ناامیدی بر بال های درخشانش چنگ زد و او دیگر نتوانست پرواز کند، تیرگی اندوه حلقه درخشان بالای سرش که نماد امید بود را شکست، ستارگان چشمش برای لحظه ای خاموش شدند

اکنون از همکاری با نام حامل اندوه یاد میشود، زیرا برای لحظه ای غم های تمام کائنات را تجربه کرد... اما او همچنان لبخند گرمی بر لب هایش دارد، زیرا میداند هرچقدر که به او سخت گذشته باشد سنجاقک طلایی امید از بین نرفته...