
های گایز امید وارم خشتون امده باشه من یکیمی سرم شلوغه یادتونه گفته بودم از یکی کپی کردم در واقع به فکرم رسید که اون شخص که اون داستان رو نوشته بود فهمیدم از این جور سبک خوشش میاد منم برای تشکر از اون نوشتم و برای شما گلا
ادرین= قصر رو نشون دادم بعد رسیدیم به اتاق کارم درشو باز کردم مری= رفتیم به اعتاق شاهزاده درشو که باز کرد تا چشمم به پیانو و کتاب هاش افتاد گفتم میشه منم اینجا بیام ادرین درو که باز کردم دیدم تا چشمش به پیانو و کتاب هام افتاد گفت میشه منم به اینجا بیام یک لحظه خوشکم زد و گفتم البطه
داشت کم کم ازش خوشم میومد داشت ادای احترام میکرد که چونشو گرفتم ( تو پارت قبلی خوندید چی شده دیگه نمیگم ) و گفتم لازم به این کار نیست گفت ب...با....باشه مری=ممنون شاهزاده ادرین=خواهش میکنم پرنسس (وای چه رمانتیکی شد ممنون شاهزاده خواهش میکنم پرنسس البطه اینم بگم دست ادرین وقتی که گفت ممنون شاهزاده و خواهش میکنم پرنسس هنوز تو چونهی مرینت بود) بعد دستم و از چونه ی مرینت کشیدم

احساس خوبی داشتم بعد مرینت رفت مری= نمیدونم ولی چیزی تو گلوم بود داشت کم کم ازش خوشم میومد رفتم تو اتاقم و یکم ور رفتم و خوابیدم صبح پاشدم و یک لباس بلند خوشگل پوشیدم و موهامو دم اسبی کردم (عکس صفحه)
کردم و برای صبحانه رفتم پایین مری= سلام پادشاه و ملکه اونا هم سلام کردند بعد گفتم سلام شاهزاده و پرنسس اونها هم سلام کردند رفتم و پیش ادرین نشستم چون تنها جایی بود که باید مینشستم
بعد صبحانه از پادشاو ملکه اجازه گرفتم و رفتم داشتم قدم میزدم که گفتم برم به اتاق کارش رفتم وای پیانو و کتاب خانه کلا گرد و خانه و اصلا خوشگل نیست شروع کردم به تمیز کاره روی کتاب خانه روبان بستم و روی پیانو رو تمیز کردم و چند تا مدل دادم رفتم ادرین = مرینت امد و صبحانه خورد و رفت منم یک گشت زدم به سرم زده برم کتاب بخونم وقتی که میرفتم سر راه دیدم مرینت از کتاب خانه میاد برون و امد طرفم مری= از کتاب خانه زدم بیرون داشتم دنبال ادرین میگشتم که دیدمش رفتم گفتم سلا گفت سلا گفتم میشه من این کتابو بخونم ادرین= مرینت امد و گفت میشه من این کتاب رو بخونم گفتم البطه نیاز نیست اجازه بگیری و گفت ممنون و رفت رفتم کتاب خونه وای چقدر زیبا بود فهمیدم کار مرینته خیلی خوشحال شدم
و رفتم بیرون ( بچه ها فعلا ادرین میگه چون فعلا ادرین زیاد عاشقش شده ) رفتم بیرون و دیدم کاگامی امده وای نه ( توی دلش میگه وای نه کاگامی عاشقم بود حالا چیکار کنم ولی من دوسش ندارم من الان عاشق مرینت شدم و دارم باهاش ازدواج میکنم ) امد و گفت سلام ادرین و بغلم کرد از بغلم در امد و گفتم میشه از این کارا نکنی من دیگه ددارم ازدواج میکنم
بعد دیدم مرینت امد خیلی خوشگل شده بود دهنم باز شد وقتی داشت میومد (ما کنارپله بودیم ) وقتی داشت از پله ها میومد عجله داشت و پاش پیچ خورد داشت میومد و من گرفتم مری= شنیدم دوست ادرین میاد سریع زود حاظر شدم و رفتم وقتی داشتم از پله ها میومدم عجله داشتم پام پیچ خورد احساس کردم دو تا دست کمرم رو گرفت دیدم ادرین هست گفت مواظب باش خیلی سرخ شدم شدم گوجه
خودمو جمع و جور کردم و به دوستش سلام کردم انگار اسمش کاگامی بود با ادرین خیلی میپلیکید کاگامی= وقتی ادرین اون دختره مرینت و گرفت حسابی عصبانی شدم داشتم فقط رابطشون و بهم بزنم ولی هر بار که تلاش میکردم ادرین خیلی به مرینت نزدیک میشد

خودمو جمع و جور کردم و به دوستش سلام کردم انگار اسمش کاگامی بود با ادرین خیلی میپلیکید کاگامی= وقتی ادرین اون دختره مرینت و گرفت حسابی عصبانی شدم داشتم فقط رابطشون و بهم بزنم ولی هر بار که تلاش میکردم ادرین خیلی به مرینت نزدیک میشد

خب امید وارم تستچی قبول کنه خیلی خوشحال میشم کامنت کنید لطفا هر اشکالی داره بگید تا دفعه ی بعدی رفعش کنم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود
ممنون
عالیییییییییی بوددددددد پارت بعدی هم زود بذار 🌹💐💐💐💐 به تست های منم سر بزن 💐💐💐💐💐💐💐💐
ممنون چشم
عالی بود افرین
خیلی ممنون
عالی بود
دنبالی بدنبال و لایک هم کردم✌
ممنون دنبال و لایک شدی
عالی بود عاجی*
اینو من منتشر کردن*
ممنون عاجی
بازم ممنون که منتشر کردی دوست دارم