
پروتاگونیست این داستان...

ســــــلام! وای خدایا چقدر منتظر امروز بودم! دیشب کلّی براتون تدارک چیدم. راستی یه قانون جدید داریم: احساسی که نسبت به داستانم، تاثیری که داستانم رو احساساتتون گذاشته و همچنین انتظاری که از داستان هام دارید رو در قسمت نظرات بگید. در هر حال این نویسنده(من:) هست که تعیین می کنه خواننده چه احساسی نسبت به داستانش داشته باشه؛ امّا از اونجایی که فرد تعارفی ای نیستم، وجدان درد می گیرم اگه فقط دنیایی که خودم می خوام رو طراحی کنم. پس نظر بده. خیلی خوشحال می شم(:
اگر تست قبلیم رو نخوندی حتماً برو ببینش تا از برناممون آگاه بشی.
خب، امروز قرار بود شخصیّت پروتاگونیست یا همون اصلی داستانمون رو معرّفی کنیم... این شما و این...

کتایون افشاری!

کتایون معمولاً از طرح معمّا و گیج کردن دوستاش لذّت می بره. عاشق جونده هاست. حتّا موش!

برای استایلش رنگ سیاه و سفید رو می پسنده. روانشناسیش معرکس. باید جلوش حقیقت رو بگی چون انقدر باهوشه که می تونه ذهنت رو بخونه.

از مشکلات زندگیش می تونم به اینها اشاره کنم:1-پدر و مادرش در اثر سقوط یک هواپیما فوت کردن و کتایون مجبور شد در سنّ 9 سالگی با برادر نو پاش همراه داییش زندگی کنه.

2-داییش معمولاَ خیلی بی احساسه و همیشه سرش تو کامپیوتره و تند و تند تایپ می کنه و همیشه هم می گه:"اینا نامه ای شرکته. خیلی حسّاسن!" با اینکه همیشه به کتایون گوشزد می کنه که اگر استفاده از گوشیش بیشتر از15 دقیقه طول بکشه، برای تنبیه باید در عرض 15 دقیقه 15 سوال ریاضی-فیزیک به شدّت سخت رو انجام بده و اگر نتونه حقّ بیرون رفتن از خونه و دوچرخه سواری کردن رو نداره...
3-گاهی وقتا خالش میاد خونه تا در ساعات شلوغ کاری دایی کتایون مراقبشون باشه. اخلاقش رو بعداً در حین داستان می گم. اینجا مزّه نداره...
صبر کنید! صبر کنید! دارم چیکار می کنم؟ چرا من دارم بدبختی های زندگی یک نفر رو بهتون می گم؟ اصلا ولش کن. می ریم سراغ چیز هایی که کتایون افشاری ازشون متنفّره و یا فوبیا داره...

خیلی رو برادر کوچیکش حسّاسه ولی به روی خودش نمیاره. وگرنه اگه یه ذرّه داداشش اذیّت بشه طرف رو به هفت روش سامورایی ج* ِ &رر می ده((:

اصلاً دوست نداره خاطره دیدن ج0 َس=د پدر و مادرش رو بعد از کشیدنشون از زیر آوار اون سانحه هوایی رو به یاد بیاره. این خاطره تو حافظه بلند مدّتش دفن شده و کمتر اوقات اتّفاق هایی پیش میاد که که این خاطره تلخ رو بهش یاد آوری می کنه. ولی اینو بدونین از اینجا به بعد دیگه اون کتایون مهربون و شاد و باهوش وجود نداره...

اگر کسی جلوش از پدر و مادرش و یا استقلال خانوادگیش بد بگه، ممکنه کار به جاهای باریک کشیده بشه، مثلاً... بگذریم. ولی اگر بفهمه کسی پشت سرش از پدر و مادرش غیبت کرده، آرامش خودش رو حفظ می کنه و یک نقشه بی نقص برای انتقام از اون فرد رو طرّاحی می کنه...

درسته که برای کتایون افتخار خانوادگیش خیلی مهمّه، امّا جالبه بدونین اگر یک نفر در جمع خودش و شخصیّتش رو خورد کنه، کتایون اون رو بابت خودزنی و کمبود عزّت نفس سرزنش می کنه.

از چهره سگ ها زیاد خوشش نمیاد و احساس مسئولیّت عجیبی نسبت به جایگاهش در جامعه داره. چه از نظر اخلاقی، خانوادگی، جنسیّت، ملیّت و حتّا دینی مذهبی.(برای همینه که می گم خیلی آدم منطقی و باهوشیه:)

و یکی از حرص در آر ترین حرف هایی که از زبون داییش میشنوه اینه: . . . . "چه خوب بلدی دروغ بگی!"

ولی خیلی عجیبه که با همه اینها، کتایون از اون ته مهای قلبش داییش رو فردی مهربون و مظلوم می دونه!

و خب چیز هایی که خیلی ناراحتش می کنه رو در قالب تیتر بهتون می گم و از توضیحشون خودداری می کنم. 1-فقیر ها 2-بفهمه که کسی برای زندگی کردن به اون نیاز داره 3-گریه کردن برادر کوچیکش 4-به یاد آوردن صحنه م.ر؟گ عزیزانش که نوعی فوبیا هم محسوب می شه...

از وحشتناک ترین فوبیا هاش: 1-خ-ود.ک/ش@ی دیگران(بعداً بهتون می گم چرا.) 2-نگاه تحقی آمیز معلّم هاش(درست حدس زدید. از اون بچّه خیلی خون هاست.(استفاده از خیلی برای به کار نبردن اصطلاح خ...َ...ر)) 3-حرف زدن با آدمای افسرده(اینم هنوز زوده بگم. بعداً می گم چرا...:)

مرسی که تا اینجا باهام اومدی. جلسه بعد(24/12/1403) معرّفی ظاهر کتایون رو داریم. بذارید برنامه قرارمون در تستچی رو یه بار دیگه مرور کنیم: پاییز: دوشنبه ها و چهارشنبه ها . ساعت 4 تا 5:30 زمستون: چهار شنبه ها و شاید جمعه ها . ساعت 4 تا 5:30 بهار: با کمترین فعّالیت در شنبه ها . ساعت 4 تا 5:30 تابستون: به دلیل پیشخوانی دروس و یا مسافرت ممکنه فعّالیت کمی داشته باشم. ولی نگران نباشید. برای تابستون هم برنامه دارم(:
و باز هم می گم... اگر دوست دارید فالو کنید اگر هم دوست ندارید فالو نکنید. کانال من کاملاً سلیقه ای هست. ولی دلم می خواد تا می تونی پیشنهاد بدی.
و چالش...
به نظرت چه ظاهری بهش می خوره؟ مو های فرفری خوبن؟ اخلاقی که داره خوب هستن؟ می پسندی؟ و اینکه کتایون ها اگر دوست دارن اعلام حضور کنن...
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
@💎𝑺𝑹💎
با سلام خدمت شما سرور بزرگوار و گرامی. با عرض احترام به عوامل برنامه و مدیران محترم تستچی و همچنین کشب اجازه از سروران گرامی: سونیک و جنگل سبز و تقدیر و تشکر از خانواده گرامی، سوالی خدمت شما عزیز تر از جان داشتم:((فرصت ینی چی؟)):
______
ایناهم اسپیکینگشون خوبه می گن First😔😔🤝
تست خودمو لایک کردم...:)
یک امر عادیه مخصوصا وقتی فقط یه دونه لایک نیاز داری🤡🤡🤡🤡😔😔👌
دوستان ببخشید تستم دیر منتشر شد یه بار گفتن نیاز به اصلاح داره. قبلشم کلی طول کشید تا ارسال بشه. فردا صبح می ذارم که دیر ارسال نشه...
عرررررررر اولین پست غیر شخصی ات منتشر شددد😭💕
ایولللل عالی
داداشمی:)
🤡🤝🤝🤝🤝
فرصت؟
با سلام خدمت شما سرور بزرگوار و گرامی. با عرض احترام به عوامل برنامه و مدیران محترم تستچی و همچنین کشب اجازه از سروران گرامی: سونیک و جنگل سبز و تقدیر و تشکر از خانواده گرامی، سوالی خدمت شما عزیز تر از جان داشتم:((فرصت ینی چی؟)):
یعنی اولین کامنت. فرست/فرصت/فرثط نوشتارشون برای هرکی فرق داره اما همه First(اول) هستن که به اولین کامنت اشاره داره و اگر چندتا پست ببینید خودتونم متوجه میشید در تستچی چه دوستان سازنده چه افراد دیگه، اولین کامنت باشن یا نباشن این رو اعلام میکنن و...براشون یه چیزی مثل افتخار میمونه~