
پارت جدید اوردممم🥲😂❤️

هوا تاریک شده بود که به ورودی روستای مورد نظر رسیدیم راننده بلند داد زد کسی اینجا پیاده میشه _بله من با صدای بله من نگاه همه مسافر ها روم زوم شد راننده کنار جاده نگه داشت و در رو باز کرد وسایلم رو برداشتم و به سختی با لباسم از اتوبوس پیاده شدم به اطرافم نگاه کردم جز تابلوی به روستای .... خوش اومدین چیز دیگه ای به چشم نمیخورد باهمون لباس عروس نیم ساعت بود که کنار جاده منتظر بودم تا ماشینی رد شه و سوارم کنه ولی خبری نبود با حرص دسته چمدون و ساکمو گرفتم و اروم اروم پیاده به سمت روستا راه افتادم

اطراف بقدری تاریک بود که قلبم تو دهنم اومده بود تقریبا نیم ساعتی میشد راه رفته بودم ولی خبری از سکونت نبود دور تا دور جنگل بود با صدای ماشینی و نور چراخش خوشحال از اینکه میتونم ازش بخوام منو برسونه وسط جاده رفتمو دستامو باز کردم تا هر طوری که هست نگهش دارم ولی ماشین قصد نگه داشتن نداشت لحظه اخر میخواستم خودمو بکشم کنار که با ترمزش همزمان شد و با سرعت نسبتا کم بهم برخورد کرد و کف جاده افتادم جیغی از ترس و درد کشیدم و چشمامو بستهم صدای باز شدن در ماشین به گوشم رسید و بعد هم صدای قدم هاش _مریضی خودتو میندازی جلو ماشین ؟ با صدای اهنگینش چشمامو باز کردم ...چقدر خوش صدا بود نور تو چشمام بود و نمیتونستم ببینمش

_عمو یه چیزی هم بدهکار شدیم ؟ اونی که زد به من تو بودی _اگر مثل دیوونه ها نمیپریدی وسط جاده منم بهت نمیزدم حتی عصبانیت هم اهنگ صداشو تغییر نمیداد به خودم اومدمو از کف جاده بلند شدم و با دیدن صورتش وا رفته نگاهش کردم _تو ؟ _از عروسم فرار کردم درگیر عروس یکی دیگه شدم از صبح... چرا هرجا میرم هستی اخم کردم و دست به کمر شدم _هی اقا درست صحبت کن نگاه پر تاسفی بهم انداخت و بی توجه بهم سوار ماشینش شد قبل از اینکه بخواد راه بیوفته شریع دسته چمدون و ساکمو گرفتمو از سقف کروک ماشینش رو صندلی پشت انداختم .

لباس عروسم رو جمع کردمو داخل بی ام وه ش نشستم بی توجه به نگاه هاج و واجش با اخم نگاهش کردم ... _زدی ناقصم کردی تا یه جایی هم باید برسونی منو پوزخندی زد و بیخیال ماشین رو راه انداخت ... به سرو و روش نگاه کردم کت و شلوار مجلسی و گرون قیمتی تنش بود _تو دیگه چرا از عروسیت فرار کردی داماد فراری ؟ پورخندی زد و دستش رو از شیشه بیرون برد _اره از عروسیم فرار کردم .. خواستم از عروس اجباریم فرار کنم خوردم به یه عروس فراری خل و چل یکی دیگه دندون قروچه ای کردم و با حرص فرمونش رو پیچوندم بخاطر سرعت کمش سریع زد رو ترمز و عصبی نگاهم کرد _اگر میخوای وسط این برهوت برسونمت خونتون اروم بگیر کوچولو و رو عصاب من راه نرو انگشت اشاره مو جلوش گرفتم _تو هم مودب باشو توهین نکن.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
فرست