
صلام♡:) امیدوارم خوشتون بیاد 🤍
[بعد رفتن جنی] ا/ت « اِ سوهو پیام دادهـ خو چی نوشتهـ...» سوهو «یعنی الان چی میشه چی میگه ن یا اره پوفـــــــــــ سین کرده ولی جواب ندادع اه😐💔» پیش جنی «چیمی ا/تو چیکار کردی ک اسمت میاد میگهـ ن؟» جیمین «چی؟» جنی «میگم ا/تو چیکار کردی...» جیمین «ها چی میگی؟» جنی «😐😁میگم ا/ت می خواد با سوهو بره» جیمین«وات اون می خواد با کی بره؟؟» جنی«اینو رنگش پرید😂» جیمین«آهههه بی مزه😐💔 [خیلی آروم] سکتم دادی» جنی «وات 🤨» جیمین« هیچی هیچی» [پیش ا/ت] ا/ت «پرام😐💔 دخترع من بودم 😐💔 من چقد معروفم همه می خوان بامن برن 😁 بزار قبول کنم» سوهو «یس قبول کرد✊🏻😌» [فردا صبح] اریکا«جیمینااااااااااا جونمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم» جیمین «....» اریکا «جیمینی» جیمین «....» اریکا «پارک جیمین» جیمین«بله» اریکا «شما با کی می خواین برین؟» جنی «با فضولش😐💔» اریکا«ها!؟ 🤗عرررررر پارک جنی ، از دوست خوبم ا/ت خبری نیس!؟[😐💔👩🏻🦯🕳️]» جنی «دقیقا سوهو هم تنها اومد مدرسه 😐» جیمین «مگه همیشه با کی میاد😐💔؟» جنی«ا/ت 😐😑» جیمین «چییییییییی!؟» [پیش ا/ت] ا/ت «.....م.. نـ... خیلی... پر زورم حتی... از... الکسم... پر زور... تر.... قدمم خیلی.... بلند... ع 😴 » ساعت «⏰⏰⏰⏰⏰⏰⏰⏰» ا/ت «من بیدارم اون تویی ک خوابی 😴[😐💔] [بعد از یک ساعت و نیم بحث با ساعت😐💔] حالا مگه ساعت چنده واتتتتتتتتت😐💔یک ساعت مونده مدرسه تمـوم ش بعد من خونم دیگع پاشم کجا برم حالا امروزو میخوابم😴[و ا/ت با تختش رفت مهمونی😐💔گفتم یع تنوع بدم😐🔪] [تو مدرسه] ذهن جیمین «چرا نمیاد یعنی چیشده»
جنی «تلفنش رو جواب نمیده😐💔» سوهو «ا/تتتتتت چرا جواب نمیدی» ا/ت «هوم😴 باش باش😌»سوهو «وات😐💔 مثلا قرار بود بیای بریم مهمونی» [جیمین مشتشو کوبید رومیز] جیمین« آهههه» سوهو «ا/ت پاشو» ا/ت «بیدارم بابا 😐💔» سوهو «اوک نخوابیا » ا/ت «اوک»سوهو «بای » ا/ت «بای بای»

[پیش ا/ت] ا/ت«برم یکم تو پارک قدم بزنم 😌» [بعد رسیدن] ا/ت«داشتم راه میرفتم ک یک پسره محکم خورد بهم: یاااااا چتع؟» ------«ببخشید حواسم نبود حالتون خوبه؟» ا/ت «خواهش منم ببخشید بد رفتار کردم» -----«🙂اسم من نامجونه کیم نامجون» ا/ت «منم چویی ا/ت هستم خوش😌» نامجون«فکر کنم شمارو چند باری تو مدرسه دیدم 😁» -----«نامجون چیکار میکنی بیا دیه😐💔» نامجون«شوگا ایشون خانم ا/ت هستن» شوگا «سلام گستاخی منو ببخشید [چ کتابی شد😐💔] من مین یونگی هستم» نامجون «ما و دوستامون داریم بازی میکنیم شمام ب ما ملحق شید» ا/ت «آم» شوگا «لطفا قبول کنید»[شوگا عاشق ا/ت نشده ا/تم همینطور😐💔] ا/ت «حتما چرا ک ن😁» [از دید ا/ت] باهمشون آشنا شدم چهار نفر بودن شوگا نامجون و جین و جیهوپ کلی باهم حرف زدیم شماره هاشون رو بهم دادن تا باهم در ارتباط باشیم، دیگه هوا داشت تاریک میشد خداحافظی کردیم اومدم خونه.» [پایان دید ا/ت] پدر ا/ت «دخترم لباس بپوش باید بریم خونه ی شریکم» ا/ت «اوک😐💔» [لباس ا/ت با سانسور اسلامی😐💔👆🏻]

[خونه ی شریک بابای ا/ت 👆🏻آشنا نیس؟😐💔] پدر ا/ت «اینجاست بریم داخل؟» ا/ت «وات آآ یعنی آره😐ااااا اینکع 😐🔪
جیمینععععع 😐💔 ب کدامین گناه من باید هر روز اینو ببینم😐💔 جنی«عرررررررر ا/تم 🥳» ا/ت «سیلام😐🖐🏻» پدر جیمی «فک نمیکردم دخترت انقدر خوشگل باشهـ» جیمین «.....[شـُک از همع کس😐💔]» پدر جیمی«شما همدیگرو میشناسین؟» جنی«اهوم🥳» پدر جیمی«خب برید باهم حرف بزنید» جنی «چشم و دست ا/ت گوش جیمین گرفت و برد😐💔» جنی «چرا نیومدی مدرسه؟» ا/ت «خواب موندم😐💔» جنی«میخواستی با کی بری جشن مدرسه؟» ا/ت «سوهو» جیمین «هوف چقد هوا گرمه 😐💔» جنی «😂»
[یک ساعت بعد] جیمین و جنی و ا/ت داشتن از پله ها میومدن پایین ک ا/ت پاش پیچ خورد داشت میوفتاد ک جیمین گرفتش 😐💔 پدرجیمی«چقد بهم میان» پدرا/ت «آره خیلی» جیمین«خوبی؟» ا/ت «بل مرصی 😐💔» جنی «عررررر😍»

خو کیوتام تموم شد 💕🌠 راستی بنظرتون ادامه بدم؟ ✨
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عااالی حتما ادامه بده فقط یکم بیشترش کن لطفا 💕💕💕
مرصـی🥺✨
چشم 💙🖇
عالی بود ❤️💚
ادامه ندی با کامرانی میام سراغت 😂
شوخی کردم ناراحت نشیا 🌈
میصی🥺🧁
من رفتم بنویسم🏃♀️🏃♀️
ن لاو چرا ناراحت شم💜🖇
عالیه اصلا نمیدونم از عالیم گذشته
ولی ات عجب پدری داره سریع میگه اره 😐😂
مرصی لاوم🥺💕
رح خودم موقع نوشتن بهش حسودیم شد 😐💔
واییییی عررررر خیلی عالیه داستانت 😍😍😍
ادامه بده حتما اوکی ؟
پارت بعد زودتر پلیزززز 💜
میصــــــی🥺🍭
اوک کیوتم 💕✨
چشم💙🌠
بلی بلی ادامه بده زود هم بزار🥺🙏🏻
چشم لاوم❤🖇
ادامه ندی با همین دستام خفت میکنمممممممممممم 😲😲😲
پارت بعدیو بزاررررر
من نمیتونم
نمیتونم
چشم ادامه میدم لاوم 💕🌠
زود میزارم 🥺🍭
من رفتم زود بنویسم 🏃🏻♀️
عـالـیــ بید لاوم :)😽💕
مرســی کیوتم🥺🍭
داستانت عاالییی بود
ولی این پارت رو کم نوشتی
لطفا پارت بعدی رو زودتر بزار
مرصیــ💕
چشم 🥺🌠
عالییییییییییی بود ادامه بده
مرصی کیوتم🥺💕
چشم ❤🌠