یکم با اصطلاحات روانشناسی اشنا شیم
نشانه – Sign: "نشانه" توی روانشناسی مثل یه مدرک یا نشونهی ظاهریه که متخصصان ازش استفاده میکنن تا بفهمن یه نفر ممکنه مشکل روانی یا عاطفی داشته باشه. این نشانهها میتونن چیزایی باشن که ما میبینیم (مثل تغییرات رفتاری) یا حس میکنیم (مثل علائم جسمی)، و به روانشناس کمک میکنن تا مشکل اصلی رو تشخیص بده و راههای درمان رو پیدا کنه.
علائم – Symptoms: علائم، چیزهایی هستند که فرد از تجربههای ذهنی و احساسات ناراحتکنندهاش میگوید. این حرفها خیلی مهماند، چون به تشخیص مشکلات روانی کمک میکنند و نشون میدن فرد چه احساسات، افکار و رفتارهایی داره
سندرم – Syndrome: سندرم مجموعهای از علائم و نشانههاست که همزمان ظاهر میشوند و نشاندهنده یک وضعیت خاص روانی یا پزشکی هستند. شناسایی سندرمها به پزشکان کمک میکند تا شرایط پیچیده را بهتر درک و تشخیص دهند و درمان مناسب را ارائه کنند.
روانپریشی – Psychosis: روانپریشی یعنی اختلالات روانی خیلی شدید که باعث میشه فرد نتونه واقعیت رو درست تشخیص بده. ممکنه توهم، هذیان و درک اشتباه از دنیا داشته باشه و به درمان جدی نیاز پیدا کنه.
چرخه- Cycle : "چرخه" در روانشناسی یعنی یه الگو که پشت سر هم تکرار میشه، مثل رفتارها، افکار یا احساسات. مثلاً، یه نفر که اضطراب داره، ممکنه دائم فکرای نگرانکننده کنه، بدنش واکنش نشون بده و سعی کنه از موقعیتهای خاص دوری کنه، و این دوباره و دوباره تکرار بشه.
سوگیری – Bias: "تعصب" یا سوگیری یعنی یه جور اشتباه یا کجفکری که باعث میشه درست و منطقی قضاوت نکنیم. توی روانشناسی، تعصبها میتونن روی دید ما، تصمیمگیریهامون و رابطهمون با بقیه اثر بذارن.
مکانیسم مقابله- Coping mechanism: "مکانیسمهای مقابله" یعنی راههایی که آدمها برای روبهرو شدن با استرس، مشکلات یا احساسات بد استفاده میکنن. اگه این راهها درست باشن، میتونن به قویتر شدن ما کمک کنن، ولی اگه اشتباه باشن، ممکنه بهمون آسیب بزنن.
بریم برا پارت دو؟
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
همشو میدونستم چون من روانشناسی زیاد میخونم