ممنونم که برای تماشا پست من رو انتخاب کردید
![عکس](/frontend/images/tests/items/1739188702633.webp)
همه چیز از ماه مارس سال ۱۹۹۶ آغاز شد. حسنا که در آن زمان ۱۲ سال بیشتر نداشت سر کلاس درس نشسته بود که احساس کرد چیز عجیبی از چشم چپش در حال خارج شدن است.
دستش را نزدیک صورتش برد و خواست چشمش را بخاراند که متوجه شد چیزی شبیه کریستال از چشمش خارج شده است. ظهر که به خانه برگشت موضوع را با پدر و مادرش در میان گذاشت و درست در همین موقع باز هم این اتفاق برایش تکرار شد.
پدر حسنا دخترش را نزد دکتر آراجی که یک چشم پزشک بود برد تا بلکه بفهمد چه بلایی سر چشمهای او آمده است. حسنا تقریبا دو هفته در کلینیک چشم پزشکی بستری بود و همچنان اشکهای کریستالیای که ذرات سفت و تقریبا نوک تیزی بودند و تیزی آنها حتی کاغذ را میبرید، هر از گاهی از چشمهایش سرازیر میشد اما نکته جالب این بود که هنگام گریه کردن علیرغم نوک تیز و برنده بودن کریستالها حسنا هیچ دردی احساس نمیکرد. هر چه پزشکان روی حسنا آزمایش انجام دادند تا بلکه متوجه شوند علت چنین پدیدهای چیست راه به جایی نبردند و در آخر پزشک معالج حسنا هیچ توضیح علمی برای اشکهای کریستالی او پیدا نکرد.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
54 لایک
فرصت..عالی بودد
بیشتر چشمای من درد گرفت تا حسنا
خدایی؟برگام
درد گرفت*
چشمام درد رگفت
ماشالا انگار همه شانس دارن به جز ما🤗💔
ویژههههه
درخواست دادم
کاش ماهم همچین شانس هایی داشتیم😶
پشمام