روزی روزگاری خورشید که گرم ترین و داغ ترین در جهان بود . یک روز یک شعله از او به سمت زمین پرتاب شد . آن شعلهی طلایی و خیلی داغ روی سنگهای کنار
ساحل افتاد . شعله خاموش شد و ناگهان دوباره به شکل شعلهی طلایی ظاهر شد . شعله تا به خودش آمد دید که موجهای دریا دارند به سمتش میآیند . دوید و از آب شور دریا دور شد . یکهو به یاد افتاد و گفت:((خورشید کجا است من کجا هستم؟)) او برای پیدا کردن خورشید از آنجا رفت اما وقتی مردم او را
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)