قسمت سیزدهم فصل دوم....
از شدت ضعف و ناراحتی دستانش به لرزش در آمده بودند. خود را مانند نوزادی در شکم مادر، مچاله کرد. از شدت میزان اشک ها احساس خیسی ای بر روی تشک می کرد. چشمانش مانند کاسه ای از خ.و.ن شده بودند و می سوختند و او را آزار می دادند. در نهایت پس از گریه فراوان به خواب رفت. از شدت ناراحتی در خواب نیز آرامش به سمت او نمی آمد. کابوسی و.ح.ش.ت.ن.ا.ک مانند ب.خ.ت.ک به جانش افتاده بود. در خواب برای رهایی از آن کابوس التماس و درخواست کمک می کرد. به گونه ای بر ر.و.ح و روان او اثر گذاشته بود که در بیداری با صدای بلند درخواست کمک می کرد. دختر که به تازگی از بیرون داخل اتاق شده بود با دیدن دست و پا زدن و ف.ر.ی.ا.د زدن او در خواب فوری خود را با شوک به او رساند.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)