12 اسلاید پست توسط: the clown انتشار: 2 ساعت پیش 20 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
کی گفته خدا وجود داره ؟ اصلادلیلی هم دارید ؟ همتون دروغ میگید ....... هه قراره در این مطلب به این شبهه جواب بدیم پس با ما همراه باشید
خب عزیزان
سلام
امرو اومدیم که در مورد اثبات خدا صحبت کنیم !! بله اثبات خدا ( آروم آروم پیش میریم )
شاید باورتون نشه اما بیش از ۲۰ برهان اثبات خدا داریم که قراره ۱۰ تا شو که یکم اسون تره اینجا بگیم ( برهان = دلیل )
قبل از گفتن برهاین اثبات خدا باید دو مفهوم را یاد بگیریم
اصل علیت : هر موجود معلولی موجود علتی دارد ( درست است ) ؛ نمیشود موجود معلولی وجود داشته باشد اما علتی پشتش نباشد ( اگر تونستید مثالی بزنید )
....
اصل تسلسل : تسلسل در سلسله علتها در صورتی روی میدهد که در یک زنجیره موجودهایی که با هم رابطه علت و معلول دارند، هر یک از موجودها را در نظر بگیریم خودش معلول یک علتی باشد که قبل از آن موجود بوده است و این رابطه تا بینهایت نیز به همین صورت است. یعنی هرچه به سمت عقب برویم و هر موجودی را در نظر بگیریم، خودش معلول موجود قبل از خود و علت موجود بعد از خود است. در عالم خارج این حالت نمیتواند وجود داشته باشد و بالاخره در میان این موجودها، باید به موجودی برسیم که خودش دیگر معلول نباشد. ( اصل تسلسل باطل است )
برهان نهلیسم محض ( پوچی محض ) :
اگر خدایی نباشد در نتیجه اتم خود به خود جهان را ساخته ؛ زمانی که همه چیز خود به خود بوده آفرینش انسان بی معنی می شود ؛ دنیایی پر از تبعیض و بی عدالتی بدون هیچ هدف یا مجازات برای قدرتمندان ؛ بنابرین انسان به پوچی محض میرسد ؛ پوچی محض علتی ندارد ؛ بنابرین تمام جهان علتی ندارد ؛ مرگ یا زندگی ؛ خوبی یا بدی ؛ شر یا خیر ؛ رنگ ها ؛ علم و ثروت ؛ .... همه چیز بی علت می شود و ما میدانیم پشت همه این ها علتی است ( اولش گفتم : اتم ها علت هستند ) اما پوچی محض هیچ علتی را نمیبیند بنابرین این دو در تضاد هستند پس اتم نمیتواند ما را خلق کرده باشد ( اینکه اتم را کی ساخته باز به تسلسل میرسد که باطل است و میرسیم به خدا ولی حرف من در اینجا چیز دیگریست )
اصل تسلسل : تسلسل در سلسله علتها در صورتی روی میدهد که در یک زنجیره موجودهایی که با هم رابطه علت و معلول دارند، هر یک از موجودها را در نظر بگیریم خودش معلول یک علتی باشد که قبل از آن موجود بوده است و این رابطه تا بینهایت نیز به همین صورت است. یعنی هرچه به سمت عقب برویم و هر موجودی را در نظر بگیریم، خودش معلول موجود قبل از خود و علت موجود بعد از خود است. در عالم خارج این حالت نمیتواند وجود داشته باشد و بالاخره در میان این موجودها، باید به موجودی برسیم که خودش دیگر معلول نباشد. ( برهان تسلسل باطل است )
خب بریم سراغ براهین اثبات خدا :
برهان فطرت : برهان فطرت درصدد اثبات خدا، از طریق وجود فطرت خداجویی در نهاد انسان است.گفته شده ویژگی این برهان، این است که تمام انسانها آن را به گونهای ساده و بدون دشواری درک میکنند.
تقریرهای گوناگونی از برهان فطرت بیان شده است . وجود واجب تعالی امری فطری است؛ زیرا انسان هنگام مواجهه با شرایط هولناک به طبیعت فطری خود به خدا توکل کرده و از روی غریزه به مسبب الاسباب و آنکه دشواریها را آسان میکند، روی میآورد؛ هرچند ممکن است به این گرایش فطری خود بیتوجه باشد. این بر وجود خدا حکایت دارد. انسان هنگام ناامیدی از امور مادی، به خدا پناه میبرد. این پدیده حتی در افراد بیاعتقاد نیز روی میدهد؛ البته اگر فطرتشان سرکوب نشده باشد. امیدواری و مفاهیمی مانند آن(نظیر محبت، دشمنی و اراده)، اگر طرف دومی نداشته باشد؛ طلب امید و مفاهیمی مانند آن اتفاق نمیافتد؛ بنابراین فطرت انسان علتی برتر از علتهای مادی میبیند که رویدادهای مادی در آن تاثیری ندارد و آن همان کمال مطلق و خدا است
گفته شده در جهان غرب، یکی از براهین اثبات خدا، برهان اجماع عام است که محتوای آن مشابه برهان فطرت است
برهان حدوث : برهان حدوث یا دلیل حدوث که در میان متکلمان طرفداران بیشتری دارد، بر این ویژگی مشترک موجودهای عالم تکیه دارد که تمامی آنها به غیر از یک موجود، زمانی نبودهاند و بعد بوجود آمدهاند و حادث هستند. در این استدلال، حادث، موجودی است که زمانی نبودهاند و هر کدام در یک زمانی مختص به خود بودجود آمدهاند.
این استدلال از این قرار است: تمام موجودهایی که در عالم مشاهده میشود، حادث هستند. بر اساس اصل علیت و باطل بودن تسلسل، هر موجودی که زمانی نبوده و بعد به وجود آمده است، نیاز به خالقی دارد که خودش حادث نیست. بنابراین، خدا به عنوان موجودی که همیشه بوده است و بقیه موجودها را در زمان بوجود آورده است، ثابت میشود.
برهان امکان و وجوب : هر موجودی یا واجب الوجود است ( حتما وجود دارد ) یا ممکن الوجود ( میتوانید وجود داشته باشد ولی قطعی نیست ( در اینجا خدا ) )
داریم :
۱- هر موجودی که فرض شود، یا ممکن الوجود است یا واجب الوجود.
۲-وجود هر ممکن الوجودی از غیرش است؛ زیرا ممکن الوجود برای وجود یافتن، نیازمند علتی غیر از خودش است.
۳-آن علت یا واجب الوجود است یا ممکن الوجود. اگر آن علت، واجب الوجود باشد، مطلوب (اثبات واجب الوجود) ثابت است؛ اگر ممکن الوجود باشد، برای موجود شدن نیازمند به علتی غیر از خود است. درباره علت دوم نیز دو گزینه واجب الوجود و ممکن الوجود بودن تکرار میشود.
۴-بنابراین سلسله ممکن الوجودها باید به واجب الوجود منتهی شود یا به تسلسل منتهی میشود.
۵- تسلسل باطل است .
۶- بنابراین سلسله ممکن الوجودها باید به واجب الوجود منتهی شود.
برهان نظم :
۱. جهان طبیعت در بردارنده پدیدههای منظم است؛
۲. هر نظمی نیازمند تدبیر و چارهاندیشی فاعلی نظم آفرین است؛
نتیجه: جهان آفرینش، ناظم و آفرینندهای دارد که آنرا نظم میبخشد.
برهان صدیقین :
۱. اصل وجود( که غیر قابل تردید است)، عدم را نمیپذیرد؛
2. آنچه قابلیت عدم ندارد و عدم نمیپذیرد، واجب الوجود است؛
نتیجه: اصل هستی، واجب الوجود است.
با توجه به این که اصل هستی، مسئلهای بدیهی است و هر کسی آنرا قبول دارد، وجود واجب الوجود بالذات که همان خدای ادیان است، نیز امری بدیهی است و نیازی به اثبات ندارد و با کوچکترین توجهی میتوان به آن رسید
برهان وجودی :
۱. خدا موجودی است که کاملتر از او نمیتوان تصور کرد؛
۲. اگر فرض کنیم که خدا در خارج وجود نداشته باشد، یعنی فقط در ذهن انسان موجود است؛
۳. موجودی که هم در ذهن هست و هم در خارج، برتر است از موجودی که فقط در ذهن وجود دارد؛
۴. بنابراین اگر خدا در خارج موجود نباشد، یعنی خدا کاملترین موجودی که قابل تصور است نیست و از او کاملتر نیز میتوان تصور کرد و این خلف است؛
بنابراین، خدا باید در خارج از ذهن ما موجود باشد و گرنه خلاف تعریف ماخواهد بود.
برهان فسخ عزائم:
بُرهان فَسخِ عَزائِم از جمله براهین اثبات خدا است که از طریق گسسته شدن تصمیمها و سست شدن ارادههای انسانی، به اثبات خدا میپردازد. براساس این برهان، انسانها گاه از تصمیمی منصرف میشوند یا از اعتقادی دست میشویند. این تغییرهای درونی باید به عاملی بیرون از انسان نسبت داده شود که همان وجود خداوند و اراده او است.
برهان حرکت :
جهان دارای حرکت است. هر مُتحرِّکی نیازمند مُحرِّکی(حرکتدهنده) است تسلسل در علتها باطل است. پس سلسله حرکات باید منتهی شوند به حرکتدهندهای که خود ثابت بوده و دارای حرکت نیست
حال دو حالت وجود دارد
یا این محرک نیرو است یا یک موجود ؛ اگر فرض شود که این محرک نوعی نیرو است ؛ آن نیرو نیاز به علتی دارد و باز به تسلسل که باطل است میرسیم
ممنون که همراه ما بودید ؛ اگر سوالی داشتید درخدمتم
اگر از برنامه پاسخ به شبهات اسلامی خوشتان آمده حتما ما را دنبال کنید
دم شما گرم ... موفق باشید .....
12 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
من مرجع تقلید،پیامبر،عارف،امام و.... نیستم اما اگر خدا وجود نداشت این همه سوره و سخن و نشانه از قرآن و پیامبر و انجیل و صحف و.... باقی نمیماند چون همه دروغ ها دیر یا زود از بین میروند اما پس از حدود 2000 سال باز هم افردای هستند که میگویند خدا نزدیک ما نیست و خیر مارو نمسخواد غاف لز اینکا خدا نزدیکشونه اما متوجهش نیستن.....
کلش سفسطه های پیچیدس آخرش هم به جایی نمیرسه
اشتباه نکنید , من به وجود خدا اعتقاد دارم , ولی نه از روی این سفسطه ها
وقتی علمی روی براهین ندارید سکوت کنید !! به این ها سفسطه نمیگویند !! فلسفه میگویند
شاید وجود داشته باشد ، شاید هم نه .
اما مطمئنا اگر وجود دارد آنطور که همه میگویند نیست.
اینهمه برهان گفتیم تازه بیشتر هم هست ان وقت ......
عرضی ندارم