به این جمله دقت کنید:"هیچ چیزی به اسم پری دریایی وجود نداره، ذهن ما فقط انسان و با ماهی ترکیب کرده و نتیجهاش شده پری دریایی". این جمله به یکی از مفاهیم کلیدی فلسفه ذهن و معرفتشناسی اشاره داره که میگه: تمام ایدهها و تصورات ما، حتی تخیلیترین یا غیرواقعیترین اونها، ریشه در تجربههای ما از دنیای واقعی دارن. به زبون سادهتر، ذهن انسان نمیتونه چیزی رو از هیچ خلق کنه؛ بلکه از چیزهایی که دیده، شنیده یا حس کرده استفاده میکنه تا مفاهیم جدید بسازه. حالا چرا این موضوع فلسفیه؟ چون این ایده ریشه در نظریات فیلسوفهایی مثل جان لاک داره که معتقد بود ذهن انسان در ابتدا مثل یک "لوح سفید" یا tabula rasa هست. همه چیزهایی که بعداً در ذهن ما شکل میگیرن، از طریق تجربه و ادراک وارد ذهن میشن. پس حتی تصورات تخیلی، مثل پری دریایی، نتیجه ترکیب خلاقانه چیزهایی هست که قبلاً میشناختیم: در اینجا، ایدهی "انسان" و "ماهی". اما چرا این مهمه؟ چون این جمله داره به محدودیتهای ذهن و تخیل ما اشاره میکنه. میگه حتی وقتی فکر میکنیم چیزی کاملاً جدید خلق کردیم، در واقع فقط داریم چیزهای قبلی رو به شکل متفاوتی کنار هم میذاریم.
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
35 لایک
پشمام
عالی بود 👌👌
ممنون از شما 🙏🙏 دیگه سوالی ندارم استاد
خواهش میکنم
واقعا خفن بود 👍🏻
ممنوننن🌷
چیزی که نه رنگ داره نه بو داره نه جسم و نه چیز دیگه " روح
بعدش الان گوشی رو از کجا اختراع کردن پس ؟
Hesam89@
بعدش الان گوشی رو از کجا اختراع کردن پس ؟
خب گوشی رو براساس ارتباطات الکتریکی علمی ساختن که اصلا در بحث فلسفه نیست و ربطی به این پست نداره. اینجا منظورش تخیلات فراطبیعی انسان هست
اولش یکی یه دستگاه ارتباطی رو تصور کرده که بعد اومده ساختتش ؟ غیر اینه ؟
روح به نظرت از چی به دست اومده؟ دقیقا الان ویژگی هاش و گفتی.
چیزی که نه بو داره
نه رنگ
و نه جسم
یعنی تو یه تصور مرکب از روح داری که این ۳ تا ویژگی رو داره. چون تو چیزی که رنگ نداره رو قبلا دیدی، مثل شیشه، چیزی که جسم نداره رو تجربه کردی، "افکارت" و چیزی که بو نداره رو هم تجربه کردی، زمانی که بینیت گرفته
حتی گوشیام از دنیای اطرافت الهام گرفته شده، زمانی که اجداد ما، یعنی انسان های اولیه از نقاشی کشیدن روی دیوار های غار سعی میکردن با بقیه ارتباط بگیرن یا زبان مختص خودشون و داشتن. یعنی از اول "نیاز به ارتباط گرفتن" توی ذات انسان به طور طبیعی بوده این ارتباط هی پیشرفته تر شده، فراتر رفته و الان به صورت گوشی تو دست ماست. همین الانم من و شما داریم از دوتا نقطهی متفاوت به هم پیام میدیم. فکر میکنی قبلا این اتفاق چطوری میوفتاده؟ با تلگراف که پایهی همهی اینا چیه؟ "نیاز به ارتباط گرفتن".
وقتی این نوع نیاز و نیاز های دیگهی انسان، مثل " نیاز ثبت خاطرات" (عکس گرفتن) "نیاز سرگرمی" (پلتفرم های توی گوشی. و کلی نیاز دیگه باهم ترکیب بشن ایدهی ساخت این وسیله رو به ما میدن
باحال بود خوشم اومد
ممنونن
اولم یوهو
یوهوو