در قلب پاریس، جایی که کوچههای سنگفرششده و چراغهای خیابانی نورانی در شب، روحی شاعرانه به شهر میبخشید، دو جوان به نامهای لوکاس و اسکارلت در یک کافه کوچک در محله ماریه با یکدیگر آشنا شدند

در قلب پاریس، جایی که کوچههای سنگفرششده و چراغهای خیابانی نورانی در شب، روحی شاعرانه به شهر میبخشید، دو جوان به نامهای لوکاس و اسکارلت در یک کافه کوچک در محله ماریه با یکدیگر آشنا شدند. لوکاس، هنرمند جوانی بود که با قلم و بومش دنیا را به رنگهای زیبا میآراست. او همیشه به دنبال الهام بود، اما در درونش احساس خالی بودن میکرد. اسکارلت، دختر جوانی با چشمان درخشان و قلبی پر از رویاها، در جستجوی عشق واقعی و معنای زندگی بود.
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)