انتقام

خب بریم اول مشخصات شخصیت اصلی لارا هانسون تک فرزند فرزند امیلیا و توماس هانسون دوست صمیمی لونا گروه اسلیترین خون اصیل زاده دارای یک گربه به اسم لانا بقیشم هیجانی بمونه

لارا لارا لارا از خواب بیدار شدم مادرم بود که داشت صدام می کرد بله مامان نمی خوای بری هاگوارتز آخه داره دیر می شه با هول از جام پاشدم و نفهمیدم چطوری حاضر شدم _دختر قشنگم برو تو ماشین تا من و بابام بیایم با ذوق رفتم تو ماشین نشستم منتظر مامان بابا #دخترم منو مامانت یه هدیه برات خریدیم +چرا ؟ حالا چی هست _گربه +می شه ببینمش ؟ _/#البته +اسمشو لیانا می ذارم _میل خودته *چند دقیقه بعد در قطار* دنبال کوپه ی خالی می گشتم که چشمم به یه کوپه ی تقریبا خالی خورد خب ظرفیت هر کوپه ۴ نفره

و تو این کوپه سه نفر نشسته بودن +سلام می تونم اینجا بشینم؟ >سلام بله ×سلام بیا تو *سلام چرا که نه +می تونم اسماتونو بدونم

هر چه قدر اصرار کردم چیزی بهم نگفتن و جو برام سنگین شده بود پس نشسته بلند شدم اومدم بیرون تو یه کوپه یه پسر تنها که داشت کتاب می خوند نشسته بود +سلام می تونم وارد شم؟ پسره گفت اینجا فقط جای اصیل زاده هاست +خب منم اصیل زادم =نیستی +چرا؟چون تو می گی؟من مامان بابام جادوگرن =اسمت چیه؟ +لارا هانسون (ای بابا چشای اینم گرد شد که) لارا:می شه یکی بگه اینجا چه خبره چرا اسممو می گم همه چشاشون گرد می شه؟ دریکو:هیسسس تو نمی دونی چه اسمی در کردی مگه بابا بزرگت جانی هانسون نیست لارا:چرا دریکو:مگه نمی دونی اون...