بچه ها ببخشید دیر شد نمی دونم چرا تستچی تست هام رو پاک میکنه برای همین این پارت ده تایش کردم

فرشنده :تا ساعت ۱۲:۰۰ آ/ا:الا ساعت چنده جیمین ۱۰:۰۰ آ/ا:عالیه جین :چرا ؟؟آ/ا:ما الا توی بزرگ ترین و گرون ترین پاساژ سئول هستیم کوک :که این یعنی امنیت آ/ا:آفرین ار ام :خوب این چه ربطی داره آ/ا: یعنی نمی تونه از تفنگ استفاده کنه که این کار منو آسون میکنه کوک:ولی بیا زنگ بزنیم پلیس این جوری به تو اسیب نمیرسه آ/ا:هی بانی نگران من نباش قول میدم سالم برگردم ته ته یه خواهش ازت دارم سوار ماشین شو تا جای که میتونی گاز بده برس خونه دکمی قرمز کنار در بزن ته ته :ولی آ/ا :ولی نداریم لطفا 😊هی بانی صبح بهت گفتم چه جوری شلیک کنی دسته کوک (اون منو بانی صدا زد ؟؟)اره آ/ا:تفنگ زیر صندلی هست بر دار فقد شلیک کن این بار به خاطر من نه به خاطر دوستات کوک :(چرا حس بدی دارم )جیسون :خاله تو یه فرشتی آ/ا:اینو باید به تو بگم کوچولو جیسون:خاله تو میای پیشم درسته آ/ا:قول نمی تونم بدم ولی میام هرچی میخواد بشه جیمین :یعنی چی نمی تونی قول بدی یونگی :تو باید برگردی اینو باید بفهمی آ/ا:چشم قربان تا جای ام کان تلاش خودم رو میکنم هوپ :آ/ا(میپر بغلت )لطفا برگرد سالم بر گرد (خشکت زده بود نمی تونستی تکون بخوری بغلش کردی جوری که انگار اخرین باره اونو بغل میکنی انگار ازش انرژی گرفتی وقتی از بغلش در اومدی با یه لب خند تلخ باهاشون خدا حافظی کردی ☺️)هوپ :تا حالا کسی اون جوری بغلم نکرده بود جین :اون تلخ ترین لبخندی بود که تا به حال دیده بودم ته ته:بیاین بریم این جوری کارو برای اونا سخت تر میکنیم ار ام :راست میگه بیاین بریم جین:تا وقتی این یارو هست آ/ا صدمه می بینه جیمین :کاش این ماجرا زود تر تموم بشه جیسون :خاله بر میگرده عمو ؟؟جیمین :بیا این جا روی پای من بشین بریم خالم میاد (پشت پاساژ) آ/ا:تا کی قرار به این بچه بازی هات ادامه بدی صدا:wowبهم گفته بود زبون درازی ولی باور نکرده بودم آ/ا:تو دیگه کی هستی https://testchi.ir/tests/88251 صدا : منو یادته دختر کوچولو آ/ا:نه چرا باید یادم باشه؟؟ صدا :مرگ خانوادت گروه پر یادت نمیاد ؟؟ آ/ا:ت...ت..تو

صدا :آفرین انگار یادت اومد (دستت گذاشته بودی روی سینت قلبت درد میکرد یاد خاطر خانوادت جلوی چشمات بود )صدا:من کیم سوک جونگ یادته نه تصادفی که یه حادثه گفته شد یه دختر بچی ۱۲ساله از اون حادثه جون سالم به در بورد و اون الا جلوی من وایساده و داره با من میجنگه یه بار یه درس خوب بهت دادم آ/ا:خفه شو اونا مال قدیم بودن الا دهنت ببند بیا جلو سوک جونگ:وای تو خیلی نترس و در این حال جذابی این کارات منو بیشتر جذب خودت میکنی آ/ا:بیا جلو تا جذب بهت نشون بدم من با یه دختر بچه نمی جنگم ولی افرادم تشنی تو هستن آ/ا:توم یه ترسویی نفله س/گ:واو دختر تو خیلی نترسی این نترس بودنت یه جا سرتو به باد میده آ/ا:برام مهم نیست س/گ:بهش سخت نگیرید اون مال منه افراد:چشم قربان یارو:خشکله بیا بهت سخت نمی گیرم آ/ا:هه بیا جلو (وقتی فهمیدی اون قاتل خانوادتت هیچی نفمیدی ولی خودتو آروم جلوه می داری که فک نکنه عصبی شدی ولی چرا ؟چرا خانواده من)🤜🏻👊🏻💥💣 آ/ا: دیگه نمی تونم اون یارو ها:دختر جون خیلی زور داری آ/ا:خفه شو س/گ:یعنی از یه دختر کوچولو بر نمیاین آ/ا:چرا خودت نمی یای جلو س/گ:هه کوچولو دیگه خیلی داری حرف میزنی (تفنگ آورد بالا وقتی اون تفنگ دیدی فهمیدی که اون چیزی که فک میکردی نیست شلیک کرد ولی یکی به دستم یکی دیگه از افرادش با چاقو سمتت اومد توی پهلوت فروش کرد قدرتی برای مقاومت نداشتی که دیدی رفتن داشت چشمات سیاه میدید که گوشیت زنگ خورد جواب دادی کوک بود با یه صدای وحشت زد )کوک:کجای توی حیاط پر از ادمه لطفا بیا آ/ا:چن نفر ؟کوک:بیست سیتای میشن آ/ا:الا میام بای کوک :آ/ا آ/ا الووو ار ام :چی شده کوک :صداش می لرزید حالی نداشت یونگی:با این همه آدم میخواد چی کار کنه )اون خانم پیدا کردی داشتی میبردیش کنار پاساژ به زور روی پاهای خودت وایساده بودی که وقتی رسیدی سر باز دم در پاساژ اومد کمکت )آ/ا:زنگ بزنید اورژانس زود باشین سر باز :خودتون چی آ/ا:من خوبم اونو نجات بدین سرباز:(یه نگاهی به چاقوی فرو رفته توی پهلوت کرد )ببخشید ولی این چاقو آ/ا:بهش نگاه نکن چیزی نیست فقد من یه موتور میخوام سرباز:شغل شما چیه آ/ا:سرباز ارتش سرباز :ببخشید که بی احترامی کردم موتور من هست قربان از اون استفاده کنید آ/ا:مرسی مراقب این خانم باش سرباز :چشم قربان آ/ا:فعلا بچه جون صبح میام موتورت پس میدم سرباز:بله قربان (نگرانشم نمی دونم چرا ولی اون چاقو شوخی نبود)

کوک :نگرانم حس خوبی به این ماجرا ندارم هوپ:اونا خیلی زیادن چه جوری میخواد از پس اونا بر بیاد کوک:ولی خیلی خوراکی داشت رو نمی کرد جیسون :خاله حالش خوبه یونگی :خاله به خاطر تو جین :یونگی عه یونگی:داره تمام تلاشش میکنه که بیاد پیش تو جیمین:چقدر خوب جمعش کردی ها یونگی :ساکت کوک:ولی آ/ا خیلی خفنه جیسون :تازه فهمیدی عمو جیمین:هی هی هی بچه ها اون آ/انیست کوک :میخواد چی کار کنه جین:الا میزنه زیر اون مرده ار ام :این دختر شگفت انگیزه کوک:چرا؟؟ار ام : تو کی بهش زنگ زدی کوک:......۱۱:۵۳ ار ام :الا ساعت چنده ته ته:۱۱:۵۶ هوپ:سه دیقه /= ته ته : ولی اون موتور از کجا آورده؟؟ هوپ : شاید از یکی قرض گرفته جیمین : ولی موتور سواریش بدم نبود یونگی:(باید ازش بپرسم که موتور دوست داره براش بخرم )ته ته :اینا چرا دارن فرار میکنن جیمین :آ/ا کو کوک :اونجاست داره اون یارو میزنه (دیدین میشینن روی یارو از چپ راست موشت بارونش میکنن) ار ام :فک کنم یارو داره نفسای آخرش می کشه کوک :پاشین بریم بگیریمش تا اون نکشته آ/ا:توی آشغال توی عوض چرا خانواده من چرااااا چرا نباید بکشمت چرا کوک :هی هی آ/اولش کن آ/ا:ولم کن میخوام بکشمش کوک :آروم باش آ/ا: اون قاتل خانواده منه چرا وقتی من داشتم زجر می کشیدم اون داشت میخندید بزار اون قاتله ولی داره آزاد می چرخه کوک:آ/ا چیز نیست آروم باش ج/ه:تو خانوادت رو خوب نمیش ناختی اگر پدرت به حرف ما گوش میکرد اون جوری نمی شد ته ته:ببند دهنتو تا خودم فکت رو خورد نکردم جیمین:او...او..اون چاقو کوک :این از کجا پیداش شد آ/ا:چیزی نیست ته ته :چیزی نیست یه نگاه به اون چاقو بنداز بعد بگو چیزی نیست کوک :خون پر از خونی آ/ا:من خوبم فق....(یه درد شدیدی توی پهلوت پیچید میخواستی جیغ بکشی ولی نمی تونستی اشک توی چشمات جمع شد نفس توی دلت شکست )یونگی :بیاریدش توی خونه کوک:بیا بغلم ........آ/ا: فک کنم باید زنگ بزنم جانی ☺️جین :چه جوری توی این وضع داری می خندی آ/ا:😊دیگه...........جانی :الو آ/ا:سلام جانی : این سلام یعنی یه بلای سر خودت اوردی آ/ا: هه هه هه 😅لطفا فقد همین یه بار مایکل :سلام خوشگله آ/ا:پیش بچه های جانی :اره میخواستن تورم دعوت کنن ولی جواب ندادی آ/ا:بیا بگیم درگیر بودم مایکل :خانمی نمیای پیش ما دلمون برات تنگ شده آ/ا:بچه پرو بزار بهت برسم جانی :زخمت چقدر بده کمک با خودم بیارم آ/ا:کمک ؟؟؟سباستین اون جاست جین :چقدر خوشحال شد سباستین :چطوری دختر جون اومدم ببینمت ولی باید بیام نجاتت بدم اول جانی: خوب بگو چقدر زخم هات بدن آ/ا:یه چاقو فرو رفته توی پهلوم یه تیر توی دستم یه زخم بزرگ پشت کمرم جاستین :تو با چن نفر دعوا کردی آ/ا: بیست سیتا بودن دنی:دختر تو دیوانی مایکل :تازه فهمیدی آ/ا:انگار جمع همتون جمعه اجازه میدین جانی بیاد نجاتم بده دنی :جرات داره نیاد سباستین :منم میام جانی :بیا بریم ما تا ده دیقی دیگه اون جایم آ/ا:باشه .(وقتی سرت رو اوردی بالا دیدی همه دارن با قیافه علامت سوالی نگاهت میکردن که )کوک :خوب اینا دوستات بودن

جین :دوستات بودن آ/ا:اره کوک:انگار خیلی باهات خوبن آ/ا:اره انگار 😅جیسون:خاله حالت خوبه (توی چشمای جیسون نگاه کردی دیدی که خیلی ترسیده که با یه لبخند دستات باز کردی بهش گفتی )آ/ا:هی خرسی بیا بغلم ته ته:ولی تو خون آ/ا:حالم خوبه نگران نباش ☺️ ته ته:(این دختر خیلی دوست داشتنیه )جیسون :خاله مامانم کجاست آ/ا: مامانت بردم بیمارستان صبح با هم میریم ببینیمش باشه ؟ جیسون :خاله خیلی دوست دارم آ/ا:من بیشتر (با این حال که درد داشتم ولی نمی خواستم پسرا و جیسون نگران بشن)دینگ دانگ (ادمین:ارمیا میدونین اینو کی گفته ) جیمین:من برم درو باز کنم جانی :سلام سباستین:سلام جیمین:سلام آ/ا اون طرفه جانی :مرسی سباستین:فرشته کوچولو من اومدم یونگی:اون الا آ/ا چی صدا زد جین:فرشته کوچولو؟ ار ام:هه آن گار خیلی با هم خوبن (یونگی در حال منفجر شدن از حسودی )آ/ا:چی میگی هاپو کوچولو یونگی :جااااااااان 😑🤨 جانی :بسه بزار ببینم این بار با خودت چی کار کردی سباستین : اخه کدوم دختری مثل تو هست اخه بیست سی نفر دیوانی جانی: بد بخت شوهرت آ/ا:برای اون که دیگه این جوری نیستم جانی :واقعا؟؟آ/ا:هوم ......راستی مایکل کو سباستین : مگه قرار بود اونم بیاد ؟؟؟آ/ا: همیشه تو این جور شرایط میومد تا تنها نباشم حتی نخواست بیاد؟؟؟؟؟جانی :چرا ولی من گفتم نیاد

آ/ا:شما خیلی کار اشتباهی کردین سباستین:اگه میومد مگه دیگه میشد از تو جداش کرد آ/ا: دلم براش تنگ شده جانی :دختر دیگه بدنی برای تو مونده همه جاش تیکه تیکه اس آ/ا خوب دیگه سباستین:دختر اگه تورو به دست من بدن میدونم باهات چی کار کنم آ/ا: چی کار مثلا 🤨 سباستین:هیچی😓 یونگی:این جوری تو نگاهش کردی منم بودم هیچی نمی گفتم سباستین:بیاین خوار شکر کنین توی پادگان باهاش نبودین هر روز ما رو مجبور میکرد حموم کنیم و هر روز ساعت پنج صبح از خواب بیدارمون میکرد جیمین:وای جانی : از این بد تر بود آ/ا: خدای نکرده من این جا نشستم تازه از خداتونم باشه من خیلی مهربون بودم جانی:باش این قدر حرف نزن خون بیشتری از دست میدی سباستین :لباس آستین رکابی نداری آ/ا:چرا توی کیفم توی اتاق بزار برم بیارم (اصلا یادت نبود زخمی شدی نمی تونی راه بری که)کوک:خانم کوچولو بشین من میرم بیارم آ/ا:اوه مرسی کوک :خواهش میکنم ......... بفر ما (اومدی لباست در بیاری که دیدی همه دارن بهت نگاه میکنن جیغ بدی)بر گردین ببینم دارین به چی نگاه میکنین همه با صورت های خجالت زده بر گشنت که )آ/ا:جانی میشه کمکم کنی اینو در بیارم جانی :اره بیا کمکت کنم جیمین :بین این همه آدم چرا اون ار ام :فعلا حسودی رو بزارین کنار الا باید نگران اون باشیم آ/ا:خوب تموم شد

سباستین: جونننننن دختررررررآ/ا:کتک میخوای نه جانی : خوب دروغ که نمیگه آ/ا: خواب بیا شروع کنیم جانی:میدونی که خیلی درد داره درسته آ/ا:بچه که نیستم خیلیم از این دردا کشیدم جانی: راست میگی این قدر درد کشیدی که این به پاش هیچی نیست سباستین: تو یه دختر کله خرابی جانی :الا فهمیدی جانی:آ/ا .....آ/ا:بله جانی :ببخشید آ/ا:چر...(اومدی که حرفت رو کامل کنی که دیدی یه بطر شراب روی زخم مت ریخت داشت می سوخت مثل مار به خودت می پیچیدی داد زدی )آ/ا: خاک بر سرت این چه کاری بود که کردی احمق جانی:این کار برای زده عفونی کردن بود بعدشم گفتم که ببخشید آ/ا:🤬🤬🤬🤬🤬 جانی :باشه باشه سباستین اون پاچه رو بزار توی دهنش سباستین:اهان باشه جانی :ره جای جیق جیق کردن اینو گاز بگیر
آ/ا: باشه ولی دیگه یه هوی از این کارا نکن آقا جانی:چشم آ/ا:(رو به پسرا)چرا ساکتین کوک :چون الا حرف زدن ما خوب نیست تو به خاطر ما زخمی شدی آ/ا:هی بچه جون اگرم من بادی گارد نمیشدم من یه جای دیگه این بلا سرم میومد
وبنبکزحبوبحویجبوبج
تفنی۹قتیجلویحیویخبوبمسامبویح
تفحیوینبگیجیججینلولحب
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت بعدی کی میادددددد؟
واقعا داستانت قشنگه.
بنده یک ماه که منتظر هستم چرا نمی زاری پارت بعدی را
بخدا الا می زارم نکش منو تا حالا امتحان داشتم مرا ببخش بانوی من 🥺🥺
نه خیلی خوب بود ولی خیلی دیر میزاری یکم زود بزار😔😍😍😍😍
عاشق حسودی کردنای اعضام مخصوصا یونگی😂خیلی عالی بود واقعا بی نظیر بود هرچی بگم کم گفتم دهن آدم و میدوزی بهم فقط تروخدا زود بزار خواهش میکنم فسیل شدم انقدر منتظر میمونم🥴عالی بود بی صبرانه منتظر پارت بعدی هستم😍
💙💙💙💙💙💙💙🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍
این واقعا خوب بود ؟؟؟خدایییییی گند زدم باورم نمیشه دیشب تو خواب بیداری اینو نوشتم بچه ها بخدا تو پارت های بعد جبران میکنم این پارت که گند زدم باورم نمیشه دارم از خجالت آب میشم
میشه دوتا تست ها رو باهم بزاری خواهش می کنم
بچه ها من الا توی امتحانا هستم تابستون قول میدم اینقدر بنویسم که بهم بگین ترو خدا یه دوروز استراحت بهمون بده
عاللییییییییییییییییییییییییی
زوددددددد بزار و آ/ا به کسي از اعضا ميرسه؟
اگه اره به کي؟
نمی شه گفت
ولی اره ولی خیلی سختی می کشه
عالی بود