خوب اینم پارت یک و این پارت تازه شروع شده و نمیگم بقیشو خودت بخون 😁
سلام! من ا.ت هستم. بگذارید از زندگیام بگویم. من 11 سالهام و توی یک شهر کوچک زندگی میکنم. راستش رو بخوای، زندگیام همیشه اونطور که میخواستم پیش نرفته. توی مدرسه، هیچ دوستی ندارم و این موضوع خیلی اذیتم میکنه. وقتی به کلاس میرم، احساس میکنم همه دارن به من نگاه میکنن و تو دلشون میگن: "این دختر چقدر عجیب و غریب است!"
بچهها همیشه به خاطر چاقیام مسخرهام میکنن. هر بار که وارد کلاس میشم، ترس از تمسخر و قهری که ممکنه از همکلاسیهام ببینم، مثل یک سایه دنبالم میاد. "ا.ت، چرا اینقدر چاقی؟" یا "تو هیچ وقت نمیتونی توی تیم ورزشی ما باشی!" این جملات مثل تیغ به قلبم میزنن. هر بار که این حرفها رو میشنوم، دلم میخواد توی یک گوشه قایم بشم و هیچکس منو نبینه.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
خوب می نویسی،ایده ی جالبی هم هست.فقط یه مشکلی داره،می تونم بیام پیوی بهت بگم؟
اره
پس لطفا بک بده.
کردم