دیدین به قولم عمل کردم😂
ویو وایولت
کم کم چشمام گرم شد و خوابیدم صبح با اینکه یکی داره تکونم میده بیدار شدم دیدم تام بود فاصلمون خیلی کم بود بلند شد و گفت:پاشو بریم دیگه تنبیه تموم شد
داشتیم از جنگل خارج میشدیم رفتیم سریع آماده شدیم که بریم سره کلاس پروفسور مکگوناگال وقتی کلاس تموم شد فقط منو تام مونده بودیم داشتم از کلاس خارج میشدم که تام گفت:هی وایسا انتظار نداری که من تنها اینجارو تمیز کنم
وایولت:یادم نبود الان میام
رفتیم و شروع به تمیز کردن کلاس کردیم و از بس خسته بودم که بعد از تمیزی رفتم تو سالن اسلایترین و از این خستگی پریدم رو مبل و خوابیدم بعد یک ساعت با صدای مارینا بیدار شدم مارینا:هی دختر چرا اینجا خوابیدی حتما بهت سخت گذشته پاشو برو اتاق امروز کلاس نداریم دیگه
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
14 لایک
بزار دیگه لایکاش با من شد ۱۴ تا🙂🙂
بخدا نوشتم فقط بررسی نمیشه
هعییییی
جهت حمایت از شوما
❤❤
حالا فهمیدم تام ریدل واقعا توی جوونی درونگرا بوده@-@♡
پارت بعدی رو کی وقت میکنی بنویسی راستی؟
هروقت لایکا برسه به ۱۰ من مینویسم🙂
بدین وسیله مدرسه جادوآموزی تاج سفید فعالیت خود را شروع میکند •
این مدرسه مکانی برای محقق شدن رویاهای شماست ، همراه با مدیر و پروفسور های با تجربه و دروس متنوع •
مدرسه ما فقط به دانش آموزانی با استعداد جادوگری مانند شما نیاز داره پس حالا برای ثبت کردن اسمتون در آکادمی داوطلب بشید•به پریفکت ها و پروفسور ها امتیاز میدیم
-مدیر کنونی مدرسه تاج سفید
مرسییییییی لطفا پارت بعدی را زود بزااررر
باشه حتما❤
😘
عررررر، خیلی قشنگههه تو رو خدا ادامه بده
با حرفت بهم انرژی دادی😍❤
هرچی انرژی گرفتی حقت بود و داستان واقعا متفاوت و گشنگه ✨🩹
مرسی قشنگم❤
✨🍓
مایل به فرند؟
البته🥰
من میا هستم بیا پیوی صحبت کنیم🙂