سلام عشقام چطور ید امیدوار که اوکی باشید امروز کلی خبر خوب و سوپرایز دارم و درباره اون داستان هم پارت آخر چند تا توضیح گذاشتم پس بزنید بریم🤝🏻😌
《 خوب اینا که دلیل نمی شه پیدا کردم یه دوست واقعی به نظرت به این سادگی هاست؟؟...من...من حتی اسمتم نمیدونم😶😕》 دختر حالت مهربونی به خودش گرفت و گفت:《اسم من.. اسم من نامیده خوش وقتم اسم تو😊🤝🏻》 خیلی آروم و زیر لبی گفتم:《ک..کانو...😶》 لبخند مهربون زد و گفت:《خوب حالا باهم دوستیم☺》 یکم خودمو جمع کردم و گفتم:《 نه دوست نه غریبه باید همو بشناسیم ...》اونم گفت باشه😊😊😊 دختر بغلی که اسمش فکر کنم نانامی ا دستشو سفت گرفت و دنبال خودش کشید و بدم توی مدرسه ولی من هنوز اونجا خشکم زده بود و تو فکر بودم...پس اسمش نامیدا اع.... پس تازه وارد های امسال مشخص شدن نانامی و نامیدا...
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
چرا بعدی رو نمیاد مشکلی پیش اومده ؟🙂
زود بزار بعدیرو
داستانت عالی بود 😍
همین جوری ادامه بده 🙏
ععععععع این داستان مال تو بود پس 😅
عالی بود خیلی ازش خوشم اومده
آره داستان من مرسی💓