داستان کوتاه آخرین لبخند

❀꒷꒥⑅*˖•.*̩̩̥͙꒷‧₊˚꙳☆ ꒷︶⑅*˖•. ·͙꒥꒷‧❀₊˚
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
خيلي قشنگ بود !!!! ادامه بديد!!! فقط من زودي يك تيپ بدم كه داستان هايتان يهويي زودي زياد شود و احساس تر شود... صداي ضربان قلب را اضافه كنيد و خيلي پر جزييات باشيد مثلا « مو هاي به رنگ شب ش را كنار گوشش كشيد و متوجه سنگيني پشت گوشش شد و اهسته دندان هايش را زير لب هايش قايب مرد و لب هايش را روي هم فشرد و لبخند زد» حالا من خيلي جزييات دادم...
این قطعا لایق کلی حمایته🥺🌙
ممنونم 🦋🤍
گریه...