امیدوارم خوشتون بیاد
دبیرستان، بیمفهوم ترین کلمه برای سوگورو بود. «هه!دبیرستان!مردم میرن اونجا خوش میگذرونن؟!اونجا جز میمو-نایی از خود راضی هیچی نداره!»
او موهایش را بست.درست مثل دوران نوجوانیش شده بود.وقتی که هنوز با ساتورو دوست بود..
او گفت:«شاید ساتورو دلش بخواد منو ببینه! هرچی نباشه،تنها کسی بود که هوامو داشت..»
او آماده شد و از خانه بیرون رفت.قبل از رفتن، برای ساتورو یک بسته شکلات خرید. همیشه میدانست شکلاتی طعم موردعلاقه او بود.وقتی به پشت در خانهاش رسید، مکث کرد.نکند اصلا ساتورو نخواهد او را ببیند؟
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
40 لایک
پایان خوش؟ ببخشید ما دیزنی نیستیم🙏🏻
پایان خوش ؟ شرمنده ما دیزنی نیستیم
ما حقیقت های دردناکیم
😭😭😭
واب این چیبود
😭😭😭
گوریه
خیلی گشنگ بودددد 😭🛐🛐♾️
یدونه دازای و چویاهم نوشتم تو لیسته
ولی من هنوز بانگو ندیدم 💔
راستی ابجی
از فیوکا خیر نداری؟
تو اون اکش که ویلیام بود که محو شد
ولی تو خانم ساتورو هم ناپدیده چیکار کنیم
بزار برم تحقیق کنم الان میام
آره منم اکانتشو پیدا نکردم
ولی تو روبیکا دارمش بهش پیام دادم
روبیکا داری ؟
نچ😭💔
ببین زنده ست
بگو بیاد تو اکی که تو لیست دوستا منه
اوکی میگم
چ- 😭
هعی
چیزی نیست فقط نمیدونم چرا داره از چشمام اشک میاد؟
همسایم پیاز خرد کرد
اتک فنی؟ منم همینطور بیا دوست شیم
هورا من یه بیو دارم
کی اینجا پیاز خورد کرده؟
فک کنم همسایه بغلی