
دوست داشتم همه چیز کابوسی بیش نباشد ولی هرچه چشم هایم را بهم فشردم، فهمیدم نمیتوان کاری کرد. واقعیت روبه رویم است!

اسم من ارن یئگره....از بچگی دوست داشتم اقیانوس رو ببینم. نمیدونم شاید چون مثل من وگذشته ای که داشتم پر از رازه. میخواستم من و کسایی که دوست داشتم آزاد و رها باشیم درست مثل اقیانوس. درست مثل چشمای میکاسا. وقتی که میدونستم از بچگی اون هوام رو داشت. یه کهکشان ناتموم بود و هیچ جوره نمیشد از وجودش باخبر بشی. من شاید کار وحشتناکی کردم. شاید باعث شدم خیلی ها بمیرن ولی من برای ازادی مردمم تلاش کردم. تلاش کردم تا ما رو به عنوان انسان های حقیقی بپذیرن.

اما وجود مردم اون طرف دیوار تاریک تر از شب های پارادایس هست. اونا ما رو ندیدن ، نشنیدن و درک نکردن. مردم من حتی میخواستن تمام جنایات اونا رو ندید بگیرن ولی بازهم اونا ازادی ما رو نپذیرفتن. پس کاری میکنم که حتی بعد از مرگم تمام خانواده ام و کودک هایی که به دنیا میان ارامش داشته باشن. کاری میکنم که هیچ بچه ای شاهد از دست دادن عزیزترین ادمای زندگیش نباشه. من ازادی خودمون رو به قیمت نابود کردن مردم اون طرف اقیانوس میپذیرم. فرقی نداره درباره من چی بگن. یه نجات دهنده یا عامل نابودی بشریت.

اونا اقیانوس چشمای میکاسا رو ندیدن. علاقه بین من ، لیوای ، ارمین ، ساشا و بقیه رو ندیدن. اونا چیزی از احساسات ما نمیدونن و قابل درکه. اونا انسان نیستن. هیچ وقت انسان نبودن. انسانیت رو مردم پارادایس داشتن که میخواستن فقط با خدشه دار کردن گذشته شون همه چیز رو ازشون بگیرن. بچه ها. متاسفم که تنهاتون میذارم و باعث میشم جلوم رو بگیرین. من میدونم فقط شماها هستین که میتونین جلوی کارم رو بگیرین. من اینده ام رو دیدم. قدرت تایتان بنیان گذار به من همه چیز رو نشون داد. پس با تمام وجود می پذیرمش

اگه باعث شکسته شدن دل شماها شدم معذرت میخوام. اگه نتونم بی رحم باشم نمیتونم ازتون محافظت کنم. من دیدم. دیدم که افکار مسموم مردم اون طرف دیوار باعث از دست دادن ساشا شد. دیدم که یه بچه چطور میتونه تحت تاثیر گذشته اشتباه ما قرار بگیره. من همه چیز رو پاک میکنم تا دوباره از اول ساخته بشه. من زندگیم رو در اقیانوس چشمان تک تکتون ادامه میدم. حتی اگه کار من باعث بشه مردم دنیا بازهم ما رو نپذیرن ، حاضر نیستم بشینم تا نگاه کنم چجوری بهمون حمله میکنن و از دستتون میدم.

شاید اشتباهه که با قایق کاغذی به اقیانوس پا گذاشتم. متاسفم که اینقدر تغییر کردم. شاید برای گرفتن حق ازادی خودمون باید بشیم مثل خودشون. بی رحم! ظالم! پر از تاریکی روح! من رو فراموش نکنین و بدونین چقدر دوستتون دارم. کاپیتان لیوای ، ممنون به خاطر تمام لحظاتی که با خشونت باهام رفتار کردی تا قوی باشم و چیزای جدیدی بهم یاد دادی! آرمین ، از بچگی تنهام نذاشتی و تونستیم باهم بالاخره اقیانوس رو ببینیم. ازت ممنونم! هیستوریا ، ممنون که با مهربون بودنت بهمون امید میدادی. تو لیاقت ملکه بودن رو داری

هانجی ، ممنون که برای اولین بار باهام مثل یه انسان رفتار کردی بدون اینکه مثل بقیه محاکمم کنی! جین ، بابت تمام دعواهامون ازت ممنونم امیدوارم بازهم ببینمت! کوونی ، بابت اینکه به از دست دادن ساشا لبخند زدم منو ببخش. منم مثل تو اون رو از ته قلب دوست داشتم و هنوز دوست دارم براش سیب زمینی ببرم و مثل همیشه دورهم غذا بخوریم. امیدوارم بتونی کنار بقیه به زندگی ادامه بدی! و در نهایت میکاسا. امیدوارم همیشه شالگردنت رو نگه داری. اینکه بتونم در لحظه آخرم تو رو ببینم ، جزو آرزوهام بود. سایونارا تا دیدار بعد! « ارن یئگر »
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
تمام آن ها آرزو هایی بوندند که هیچ یک به واقعیت نپویستند
من تلاش کردم برای دوستانم برای ع.ش.ق.م برای همرزمانم
برای بشریت
تمام این تلاش ها مرا تبدیل به فرشته ای با نام شی.ط.ان.کردند .
من مگر چه میخواستم؟
مگر چیزی میخواستم جز زندگی ساده با عزیزانم؟
همان ها این آرزوی کوچکم را پرپر کردند
این چرا ویژه نیست؟؟؟؟
اهم گریه کنم 😂💀
گریه چیه؟خاک رفته
عاره بابا گرد و غباره
بخدا من الان دارم زار نمی زنم و دارم ادا در میارم
بیا بغلممم
ممنوننننن
عالی بودد
تشککککر
زیبایی میبینمم
فدات شممم
😭🛐
✨️🫂
زحمتت قابل تحسینه! 😁عالیی
ممنون نفس
ببخشین بابت کار هایی که کردم و نباید میکردم، چاره ای نداشتم چون به اشتباه،به جای شما سرنوشت رو انتخاب کردم سرنوشتی که هیچ رحمی نداشت...
__________________
فرستتتتتتتتتتت عالییی بود🛐🛐🛐🛐🛐
اشک ریختم اشک😭😭😭😭
قوربون اشکات :))
محشر بود خارقالعاده بوددد
زیبایی رویت شد!
مرسی زیبای من