دوست داشتم همه چیز کابوسی بیش نباشد ولی هرچه چشم هایم را بهم فشردم، فهمیدم نمیتوان کاری کرد. واقعیت روبه رویم است!
اسم من ارن یئگره....از بچگی دوست داشتم اقیانوس رو ببینم. نمیدونم شاید چون مثل من وگذشته ای که داشتم پر از رازه. میخواستم من و کسایی که دوست داشتم آزاد و رها باشیم درست مثل اقیانوس. درست مثل چشمای میکاسا. وقتی که میدونستم از بچگی اون هوام رو داشت. یه کهکشان ناتموم بود و هیچ جوره نمیشد از وجودش باخبر بشی. من شاید کار وحشتناکی کردم. شاید باعث شدم خیلی ها بمیرن ولی من برای ازادی مردمم تلاش کردم. تلاش کردم تا ما رو به عنوان انسان های حقیقی بپذیرن.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
21 لایک
تمام آن ها آرزو هایی بوندند که هیچ یک به واقعیت نپویستند
من تلاش کردم برای دوستانم برای ع.ش.ق.م برای همرزمانم
برای بشریت
تمام این تلاش ها مرا تبدیل به فرشته ای با نام شی.ط.ان.کردند .
من مگر چه میخواستم؟
مگر چیزی میخواستم جز زندگی ساده با عزیزانم؟
همان ها این آرزوی کوچکم را پرپر کردند
زیبایی رویت شد!
مرسی زیبای من
عالی بود نه فوقالعاده بود
تشکر عزیزدلم
فرست
عزیزمی اولین کامنت زیبام 3>