رمان دنیای من و تو🦢🌿

پارت 1 دنیای من و تو🦢 [علامت نقش ها:انتونی:+جورج:÷ مارک:× فلورا:☆الیزابت:♤کلارا:♧ویانا:♡هانا$لیلی¥نقش هایی که زیاد مهم نیستن:&]

ویو فلورا ♤فلورا غذا آماده بیا پایین غذا بخور ☆الان میام پایین مامانبزرگ ☆اوممم چه غذا خوشمزه شده چیشی توش ریختی ♤چیز خاصی نریختم تو گشنته ☆منطقیه فردای اون روز ساعت ۸صبح ☆مامانبزرگ راستی امروز قرار بود همراه خاله لیلی برین بیرون یادت که نرفته

♤انگار که خیلی منتظر این هستی که من از خونه برم بیرون .ساعت ۹هم قراره باهم سفر۵روزه به کالیفرنیا بریم فکرکنم بهت گفته بودم ☆واقعاا( با تعجب)فکرکنم پیش دکتر باید برم با این عقل نخودم در هرصورت بهتون خوش بگذره  ♤ممنونم قشنگم ،خب دیگه برو سرکار تا دیرت نشده ☆خداحافظ مامانبزرگ سفر خوش بگذره

ویو کلارا ♧چرا وقتی کاری که بهتون میگم تمیز و درست انجام بدین و انجام نمیدین مگه خنگی چیزی هستین  این چه وضع کاره &ببخشید خانم دفعه بعد بهتر کارمون رو انجام میدین ♧خودت میدونی که من به کسی فرصت دوباره نمیدم شمادوتا ببرین یه گوشه کناری بندازینش منظورش (همینه که بکشنش) &خانم من متاسفم لطفا فرصت دوباره بهم بدین بردنش) +چرا انقدر بهشون سختمیگیری اونام دل دارن باید به حرفشون گوش بدی ♧به تو ربطی نداره دوست دارم هرکاری عشقم میکشه انجام بدم مشکلیه +کلارا دفعه آخرت باشه اینشکلی باهام صحبت میکنی من برادر بزرگترتم ♧خب که چی.تو واقعا حوصله سربری ترجیح میدم بجای حرف زدن با تو برم گلف بازی کنم