... داستان قبلیمو نلایکیدی اینو بلایک دیگه
تو یه شهر زیبا فرمانروایی زندگی میکرد که یه دختر زیبا به نام ماریل داشت
ماریل همیشه مشغول گردش بود و عاشق گلها بود و همیشه به باغ گلهای رز میرفت
ماریل خواستگار زیاد داشت از پسر فرمانرواهای شهر های دیگه تا پولدار ترین ادم های اون شهر اما ماریل به همشون جواب منفی میداد
یه روز که ماریل به باغ گلها رفت...
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
سلام عالی بوددد 💞💞
مرسی گل خودم🌷😚
عالیییی بودعزیزم💕😃😃😃😃
مرسی😁اولین کامنت خدارو شکر نمیدونم چرا کسی سرنزده به همه دوستام داستانمو تعریف کردن ازم خواستن فصل دوشو بسازم بهشون گفتم شاید نسازن اونا گفتن جان من بساز من کلشو واسشون گفتم الان پارت دو در انتظاره