خوب نوه های گلم بیاین بشینین دورم که میخوام یه داستان براتون بگم
یه دختر و پسر تو جزیره کیش زندگی میکردن. از بچگی باهم بزرگ شده بودن و خیلی همو دوست داشتن.دختره روحیه ماجراجویی داشته و عاشق این بوده که بیرون جزیره رو ببینه، اما خانوادش اجازه خروج از اون جزیره رو نمیدن.
تو یه روز شلوغ تو جزیره یه توریست به طور اتفاقی دختره رو میبینه و ظاهر زیبای دختر و لباس محلیش پسره رو مجذوب میکنه و ازش میخواد که جزیره رو بهش نشون بده.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
38 لایک
زیر نخلا
رقصیدیم تو جزیره اما
دیگه فردا
نیستی منو تنهام میزاری
پیش سنگها
میبینت اونور دریا
رفتی چرا اونور دریا
تو چشات معجزه میکرد
حالا شدی موجب این درد
ازت دیگه خسته شدم
قرارمون رفت تا قیامت...
(درست نوشتم؟ 🤡)
حالا من شنیدم دختره به پسره خویانت میکنه بعد این پسره خوکوشی میکنه بعد دختره اعذاب وجدان میگیره میشینه گریه میکنه بعد خوکوشی میکنه و از اشک های دختره پسره سالم میشه ولی دیگه اونو نداره
برا همین میگه تو چشات معجزه میکرد 🚶🏻♀️🤝
ثوبهان الله
وای...
🎭از سیاره های مخفی کار خوشت نمی آد؟ 😔
🍫چطوره یک سر به سیاره ماه بزنی! 🛸😃
🪅تو این سیاره هیچ کار مخفی انجام نمی شود! 🧸
🔮با عضو شدن در این سیاره به شما ۲۰۰ امتیاز داده می شود! 🪀
📊اگه عضو بیاری ۱۵۰ امتیاز میگیری!🪁
🎯کلی هم شغل داریم!🎭
🪄اگه ایده هم بدی امتیاز در یافت می کنی! 🎊
🎉کلی جشن داریم که گفته می شود🥳
🐈برای عضو شدن به اکانت (🌚دختر ماه🌚) برو🍫
راستی ما تو بلاگ (راهنمایی دستاوردهای تستچی) باهم حرف میزنیم اگه دوست داری سر بزن😁
ادمین فرشته پین؟
ناظر نودل دوست نداشت نگه دار برای خودت