قسمت چهاردهم....
می دانست که تیر کار او را می سازد و زنده ماندنش سخت می شود اما کنجکاو به دنبال او رفت تا مطمئن شود. در میانه راه او را گم کرد اما از اسب پیاده شد و با دنبال کردن رد قطره های خون در نهایت به رودخانه رسید. با دیدن جسم بی هوش دختری جوان در کنار رودخانه متعجب به سمت او رفت و پس از برگرداندن آن و دیدن تیر در پهلوی او مطمئن شد که همان گرگ خاکستری است و همان گرگینه ای است که اهالی را به وحشت انداخته است.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
فرصصتت
واییییییییییی
خیلی خوبه
مرسی🌼
خیلی قشنگه ادامه بده لطفا
حتما😉 قسمت بعدم توی بررسیه
تستت عالی بود مرسیی راستی به نوشتن ادامه بده عالییی
راستی فالوت کردم ( ممنون میشم بک بدی) 😁
حتما...خیلی ممنون
قربونت
فدات💗
عالی بود
مرسی
🐈💛
چه اسمه قشنگی هم داره اکت