هوش چیست؟

هوش چیست؟ «بیش ازدو هزار سال پیش، افلاطون در کتاب «جمهوریت» هوش را تعیین کننده اصلی جایگاه سیاسی و اجتماعی افراد تعریف کرد.» اغلب افراد تصور می‌کنند معنای هوش را می‌دانند و به همین علت به سادگی صفاتی مثل باهوش ،کم هوش ،زرنگ و تنبل را در مورد سایرین و خود بکار میبرند. ولی در واقع آنها تعریفی دقیقی از هوش ندارند و اجزای تشکیل دهنده آن نحوه شکل‌گیری آن را نمی‌دانند.

واقعیت این است که در مورد هوش هیچ تعریف منسجم و واحدی که (حداقل) اکثر دانشمندان روی آن اتفاق نظر داشته باشند وجود ندارد. دلیل اصلی این موضوع انتزاعی بودن هوش است. ما هیچ واقعیت فیزیکی خارجی برای بحث در مورد هوش نداریم. حتی نمی‌دانیم دقیقاً کدام قسمت از مغز درگیر مسئله هوش است. موضوع بررسی ما عموماً رفتارهایی از این انسان است که هوشمندانه به حساب می‌آوریم و آنها را نشانه‌هایی از وجود هوش می‌دانیم. با این حال سه مشخصه در مجموعه تعاریف متعددی که از هوش ارائه شده قابل تشخیص است. ▪️ توانایی سازگاری یا انطباق با محیط از طریق پاسخ به موقعیت‌های جدید و تجربه نشده (حل مسئله) ▪️ توانایی یادگیری موضوعات مختلف به ویژه انتزاعیات سمبل‌ها و نمادها ▪️ توانایی تفکر انتزاعی یعنی توانایی استفاده از مفاهیم مختلف ،نمادهای کلامی/ عددی ،اندیشه‌ها اصول و روابط

تعاریف موجود از هوش را می‌توان به دو دسته اصلی تقسیم کرد: دسته اول هوش را یک استعداد کلی و واحد می‌دانند؛ اما دسته دوم معتقدند انواع مختلفی از هوش وجود دارد ما به هر دو دسته خواهیم پرداخت. دیدگاه هوش کلی یا یگانه دیوید وکسلر وکسلر طرفدار نظریه هوش کلی یا واحد است. او هوش را توانایی کلی و جامع در فرد که باعث تفکر منطقی فعالیت هدفمند و سازگاری با محیط می‌شود تعریف کرده است. در نظر وی هوش یک توانایی جامعه است؛یعنی مرکب از عناصر یا اجزایی است که به شکلی به هم وابسته‌اند. نشانه هوشمندی فرد آن است که می‌تواند به صورت منطقی بیندیشد و اعمال برخواسته از هوش او اعمالی هدفدار هستند و توانایی هوش به فرد این امکان را می‌دهد که خود را با شرایط محیط انطباق دهد.

دیدگاه هوش چندگان ه نظریه هوش‌های چندگانه گاردنر این نظریه ۸ نوع هوش متفاوت را شامل می‌شود : ۱) زبانی : توانایی تفکر پیرامون واژه‌ها و استفاده از زبان به منظور روشن کردن مفاهیم(هنرپیشه‌ها، روزنامه نگاران و سخنرانان) ۲) موسیقایی: حساس بودن نسبت به گام‌ها آهنگ‌ها و صداها(شنوندگان دارای احساس، آهنگسازان و موسیقیدانان) ۳) منطقی _ریاضی: توانایی انجام عملیات ریاضی(دانشمندان، مهندسین و حسابدارها) ۴) فضایی: توانایی دستکاری کردن اشیا و مهارت جسمانی(جراحان، ورزشکاران و صنعتگران) ۵) بدنی_ جنبشی ۶) طبیعت گرایانه: توانایی مشاهده نمونه‌ها در طبیعت و فهم سیستم‌های طبیعی و سیستم‌های انسان ساخته(کشاورزان، گیاهشناسان، زیست شناسان و نقاشان) ۷) مهارت بین فردی (درک دیگران): توانایی درک یک فرد و جهت دادن موثر به زندگی او(روانشناسان و روحانیون) ۸)مهارت درون فردی( درک خود): توانایی درک خود و همچنین کنترل کارکردهای بدن خویش(معلمان و حرفه‌های بهداشت روانی)