خب اهم اهم الان پنج شنبه هس تا جمعه سعی میکنم همه پارت ها رو بزارم راسی من سپ لاورم یعنی یونگی و هوپی خب از الان بگم بعد این فیک از یونگی ی فیک دیگه میزارم خیلی غمگین هس اشکتون در میاد
" من وقت این کارارو ندارم"
" پس چجور با ایان داری"
دیگه کفری شده بودم و جوابی بهش ندادم
" ببخشید که نبودم"
" کجا...اییی کامل حرفتو بزن"
" وقتی که اون مرتیکه دزدیده بودت و میخواست..."
" بیخیال ، بیخیال"
" اخرین حرفت چیه؟...منو میخای یا نه؟ "
چی بگم اره یا نه
" ببین من واقعا سرم شلوغه ..ینی نمیتونم زیاد وقت بزارم...داستان زندگیم همیشه غمگین بوده..توام افسرده میکنم ...دردسرام زیاده...خسته میشی ازم"
خب دقیقا منم اینارو به بقیه میگفتم ولی نه من خسته نمیشم تازه من آیدلم
منم سرم شلوغه و اگه دوست نداشتم هیچوقت اینجوری موقعیتمو به خطر نمینداختم"
" باشه"
" پس ینی قبول"
" اوهوم"
نمیدونم چرا قبول کردم ولی خب ته دلم بهش حسی داشتم...البته کی نمیخاد با اگوست دی اعظم باشه ولی من نمیخاستم دلم بشکنه
" خب ...اول کاری بهت بگم دیگ با اون ایان رفت و امد نداری"
"
"
11 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
21 لایک
ووووواااااوووو من و این همه خوشبختییییی؟ 😂😂😂 تا پارت دوازدهههههههه دیش دیری دیدین ماشالا 😂
یاع گفتم ک
باورم نمیشد آخه😂😂
مرسیییییییی عالیییی ادامه بده